میز اول

تحلیل سیاسی

میز اول

تحلیل سیاسی

 

سبک مبارزاتى امام جواد(ع) ؛
الگوى تحقق انقلاب اسلامى

 

(به مناسبت سالروز میلاد امام جواد(ع)، 10 رجب)

10 دقیقه (زمان تخمینی مطالعه این متن)

 

 

       کلیدواژه: امام جواد؛ انسان 250 ساله؛ معتزله؛ مأمون؛ مخلوق بودن قرآن؛ تفتیش عقاید؛ انقلاب اسلامى

 

مأمون عباسى، پیچیدهترین دشمن انسان 250 ساله

یکى از دلائل لقب مبارک «رضا» براى حضرت ثامن الحجج علیه السلام، تولد امام جواد در سنین میان‌سالى امام رضا علیه السلام بود، این تولد فرخنده تا بدان جا مهم و حیاتى بود که حضرت رضا علیه السلام فرمودند: «این، همان مولودى است که در اسلام، بابرکت‌تر از او براى شیعیان ما متولد نشده است» (هَذَا اَلْمَوْلُودُ اَلَّذِى لَمْ یولَدْ فِى اَلْإِسْلاَمِ مِثْلُهُ مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَکَةً عَلَى شِیعَتِنَا مِنْهُ (لکافی/ج6/ص360)). امام جواد علیه السلام، 17 سال امامت کردند و عمده دوران امامت ایشان-پانزده سال (یعنى 88% دوره امامت ایشان) - مصادف با حکومت مأمون عباسى بود. در بین طواغیت عصر انسان 250 ساله، مأمون از شخصیت‌هاى بارز جریان سقیفه و خلافت (سیستماتیک‌ترین جریان دشمنى با جریان امامت و ولایت) است.

ویژگىهاى دوره طاغوت مأمونى

شهادت امام رضا(ع)

مأمون بیست سال حکومت کرد (198 ق- 218 ق) که امامت امام جواد(ع)، مصادف با پانزده سال از حکومت بیست‌ساله مأمون بود. او مانند طاغوت‌هاى پیشین براى حفظ خلافت خود با توطئه‌اى امام رضا علیه السلام را در راه بازگشت به بغداد در اوائل سال 203 هجرى قمرى به شهادت رساند.

مذهب مُبهم

مأمون بسیار مکار بود، و حتى مذهب خود را آشکار نکرد، او سنى متشیع یا شیعه متسنى بود. عده‌اى او را به‌سبب اعلام برترى امام على(ع) پس از پیامبر(ص)، جایز دانستن ازدواج موقت، ولایتعهدى امام رضا(ع) و بازگرداندن فدک به علویان، متأثر از شیعیان دانسته‌اند. از سویى دیگر حمایت مأمون از معتزله به‌ویژه در مسأله مخلوق بودن قرآن و اقرار گرفتن از مسؤولان عالى‌رتبه و قاضیان و عالمانِ دوره خود بر مخلوق بودن قرآن، موجب شده او را از معتزلیان بدانند.

عصر تهاجم عقیدتى

مامون کسى است که براى کسب پیروزى نهایى و قطعى بر اندیشه شیعه، بسیار کوشید. هدف نهائى مأمون از تشکیل مجالس مناظره با امامان شیعه، شکست آنان و در نهایت سقوط مذهب تشیع بود. او مى‌خواست براى همیشه ستاره تشیع خاموش گردد و بزرگترین منبع و مصدر مشکلات و خطراتى که مأمون و دیگر حاکمان غاصب و ستمگر را تهدید مى کرد، از میان برداشته شود. مأمون به حُمید‌بن مهران - که در خواست مناظره با امام رضا (علیه السلام) کرده بود. - گفت: نزد من هیچ چیز از کاهش منزلت وى محبوب‌تر نیست. او هم‌چنین به سلیمان مروزى گفت: به‌خاطر شناختى که از قدرت علمى‌ات دارم، تو را به مباحثه با او (امام رضا علیه السلام) مى‌فرستم و هدفى ندارم جز این‌که او را فقط در یک مورد محکوم کنى. در چنین عصرى امام جواد (علیه السلام) قاطعانه و با صلابت در برابر انحراف‌ها، کجروى ها، مسامحه‌ها، توهین‌ها و دیگر حیله‌ها و مکرهاى خلفاى باطل ایستاد و از حقانیت دین دفاع کرد. (نک: مدینة المعاجز، ج7، ص142؛ فرائد السمطین، ج2، ص215)

بازگرداندن وضعیت شیعیان به دوران اختناق

مامون پس از شهادت امام رضا(ع) وانمود کرد نقشى در شهادت ایشان نداشته، ازاین‌رو پس از ورود به بغداد از علویان دلجویى کرد، هدایایى را براى امام جواد(ع) فرستاد و فدک را به علویان بازگرداند اما پس از مدتى اجازه ورود آنان به کاخ خلافت را لغو کرد و آنان را وادار کرد تا لباس سیاه که نماد بنى عباس بود را بپوشند. هم‌چنین او یکى از نوادگان زیاد‌بن ابیه را که از دشمنان علویان بود، به‌عنوان حاکم یمن، یکى از مراکز قیام‌هاى علوى، قرار داد.

فتنه خلق قرآن (محنة القرآن)

از مهم‌ترین و داغ‌ترین جریان‌هاى فکرى و عقیدتى دوران واپسین حیات انسان 250 ساله، جنجال و کشمکش شدید بر سر مخلوق بودن یا مخلوق نبودن قرآن (بحث حدوث و قِدَم قرآن) بود، که اشاعره، طرفدار قدم و معتزله طرفدار حدوث بودند.

این بحث، از اواخر حکومت بنى امیه آغاز گردید (اوائل قرن دوم هجرى) و نخستین کسى‌که این بحث را در محافل اسلامى مطرح کرد، «جَعْد‌بن درهم»، معلم «مروان‌بن محمد» آخرین خلیفه اموى بود. او این فکر را از «ابان‌بن سمعان»، و «ابان» نیز از «طالوت‌بن اعصم» یهودى فرا گرفته بود.

در زمان خلافت «هارون»، «بِشْر مَریسى»، یهودى تبار، این بحث را دنبال کرد و مدت چهل سال به ترویج فکر مخلوق بودن قرآن پرداخت. این بحث همچنان بین دو گروه مطرح بود تا آن‌که «مأمون» به آن دامن زد و آتش اختلاف را شعله‌ورتر کرد. او که فردى آشنا به فلسفه و فقه و ادبیات عرب، و اهل بحث و مناظره و دقت علمى بود، رسماً از «معتزله» و در نتیجه از نظریه مخلوق بودن قرآن طرفدارى کرد و آن‌را عقیده رسمى دولت اعلام نمود و قدرت دولت را جهت سرکوبى مخالفان این نظریه به کار گرفت.

تفتیش عقاید

مأمون در اواخر حکومت خود براى آزمودن فقها، محدثان و قضات خود، محاکم تفتیش عقاید را تشکیل داد. بر اساس فرمان مأمون در سال 218ق معتزله مأمور شدند اعتقاد افراد را در مورد مخلوق بودن قرآن مورد تفتیش قرار دهند؛ کسانى‌که اعتقادى به مخلوق بودن قرآن نداشتند از منصب خود برکنار شده و بازداشت مى‌شدند. بر اساس برخى گزارش‌ها اعترافات برخى از فقها به مخلوق بودن قرآن از روى ترس بود.

سختگیرى دولت عباسى به جایى رسید که مخالفان مورد شکنجه و آزار قرار گرفتند و زندان‌ها پر از آنان گردید. «احمد‌بن حنبل» که در دفاع از عقیده خویش پافشارى مى‌کرد، تازیانه خورد، «احمد‌بن نصر خزاعى» به قتل رسید و «یوسف‌بن یحیى بُرَیطى»، شاگرد شافعى، مورد شکنجه قرار گرفت و در زندان مصر در گذشت. این سختگیرى‌ها سبب نفرت مردم از معتزله گردید، لذا وقتى که «متوکل عباسى» به خلافت رسید، جانب اهل حدیث را گرفت و به «محنه القرآن» خاتمه داد. ولى این بحث فوراً از رونق نیفتاد و تا مدت‌ها در جامعه اسلامى مطرح بود.

 

شکل مبارزاتى امام جواد(ع)

با فهم پیچیدگى‌هاى طاغوت عصر امام جواد علیه السلام، فلسفه این‌که چرا آن‌حضرت، برکت اعظم براى شیعیان نامیده شده است، بهتر فهمیده مى‌شود. امام جواد (علیه السلام) با توجه به آرایش طاغوت در دو جبهه «سیاسى» و «فکرى و فرهنگى» مواضع مبارزاتى خود را متناسب با این دو جبهه تنظیم فرمود. مقطع حیات طیبه امام جواد(ع) در اواخر دوران چهارم امامت ائمه(ع) قرار دارد، یعنى دوران تلاش سازنده‌ى بلند مدت و مبارزه‌ى دامنه‌دار و پیگیر براى ایجاد انقلاب توحیدى دوم و تشکیل حکومت علوى ؛ و در این مبارزه، فصل امامت امام جواد(ع) على‌رغم کوتاهى، مظهر مبارزه‌ى با باطل و تلاش براى برپایى حکومت خدا بود.

علاوه بر این‌که «مبتکر بحث آزاد اجتماعى امام جواد صلواتاللهعلیه است» (23/03/1390) ایشان «گوشه‌ى مهمى از جهاد همه‌جانبه‌ى اسلام را در عمل خود پیاده کرد و درس بزرگى را به ما آموخت. آن درس بزرگ این است که در هنگامى که در مقابل قدرت‌هاى منافق و ریاکار قرار مى‌گیریم، باید همت کنیم که هوشیارى مردم را براى مقابله‌ى با این‌قدرت‌ها برانگیزیم. اگر دشمن، صریح و آشکار دشمنى بکند و اگر ادعا و ریاکارى نداشته باشد، کار او آسان‌تر است. اما وقتى دشمنى مانند مأمون عباسى چهره‌اى از قداست و طرفدارى از اسلام براى خود مى‌آراید، شناختن او براى مردم مشکل است. در دوران ما و در همه‌ى دوران‌هاى تاریخ، قدرتمندان همیشه سعى کرده‌اند وقتى از مقابله‌ى رویاروى با مردم عاجز شدند دست به حیله‌ى ریاکارى و نفاق بزنند» (همان).

این شکل از مبارزه، میراث گران‌بهاى امام جواد علیه السلام براى سیر مبارزات جبهه حق شد، مبارزه‌اى از جنس تبیینى ، روشنگرانه، بصیرت‌آور، ارمغان‌آورنده فهم عمومى و آگاهى حداکثرى جامعه، تزریق باور و عزم تحول اجتماعى، گفتمان‌ساز و مردمى؛ که نمونه بارز و محطّ فعلیت تامّ این نوع مبارزه، انقلاب اسلامى ایران است. لذا حماسه انقلاب اسلامى را باید استمرار شکل مبارزاتى امام جواد علیه السلام بدانیم: «امام جواد، در حقیقت امام و الگو و پیشاهنگ این حرکتى بود که امروز ملت ایران همگى دست به دست آن‌را تعقیب مى‌کند» (همان).#

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • دوشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۹، ۱۲:۰۱ ب.ظ
  • میز اول