وصیت نامه امام؛ پیام منشور روحانیت؛ سوم اسفند؛ تاریخ انقلاب اسلامى
وصیت نامه خاص
امام خمینى(ره)
(به مناسبت سالروز صدور پیام منشور روحانیت؛ سوم اسفند 1367)
20 دقیقه (زمان تخمینی مطالعه این متن)
اشاره: در بین تُراث مکتوب حضرت امام خمینى(رضوان الله علیه)، پیام شاخصى وجود دارد که معظمله صد روز قبل از ارتحال ملکوتى خود (3 اسفند 1367) خطاب به روحانیون سراسر کشور، صادر کردند که با عنوان «پیام منشور روحانیت» شناخته مىشود.
شاید تصور اولیه بر این باشد که وصیتنامه سیاسى الهى امام، آخرین سخنان امام با امت باشد ولى مراجعه به خود وصیتنامه به ما مىگوید، وصیتنامه امام در اواخر سال 1361 نوشته شده و در سال 1366 بازبینى گردیده است. البته این موضوع چیزى از اهمیت وصیتنامه امام کم نمىکند بلکه مىتوان با قاطعیت گفت وصیتنامه، جامعترین کلام یکپارچه حضرت امام مىباشد و رجوع به آن در هر عصر و نسلى راهگشاى امت خواهد بود. اما بهلحاظ زمانى، باید پیام سوم اسفند حضرت امام خطاب به روحانیون سراسر کشور (پیام منشور روحانیت) را مهمترین مکتوب جامعِ امام راحل دانست که مىتوان با تحلیل آن، به دغدغههاى ایشان در واپسین روزهاى حیات طیبهاش پى بُرد.
کلیدواژه: وصیت نامه امام؛ پیام منشور روحانیت؛ سوم اسفند؛ تاریخ انقلاب اسلامى
اهمیت بازخوانى پیام منشور روحانیت
روحانیت، از مهمترین اقشار نقشآفرین و اثرگذار در پیروزى و استمرار انقلاب اسلامى هستند و بازخوانى مکرر شئون، تکالیف و وظایف این نهاد مهم، در پیشروى اهداف و تحقق شعارهاى انقلاب و نظام اسلامى امرى مسلم است. در بین آثارى که بهخوبى این مهم را محقق ساخته است، پیام منشور روحانیت است که بازخوانى و بازکاوى نکات و ظرائف فراوان و دقیق آن، امرى لازم به نظر مىرسد. به همین جهت حضرت امام خامنهاى درباره این پیام فرمودند: «توصیه مىکنم این پیام را مثل یک درس، مثل یک کتاب، مثل یک لوح آسمانى -که انسان بایستى آنرا مکرر بخواند و خود من واقعا مکرر خواندهام- [بخوانید]. مخصوصا بعضى از بخشهاى این پیام را که هرچه انسانخواند، احساس مىکند روى کلمه کلمه آن بایستى تأمل کند و التذاذ روحى و معنوى ببرد. تأمل کنند مردم و روحانیون عزیز ما؛ واقعا اینها فیوضات معنوى پروردگار است بر قلب امام ما و بر ما مردم.» (12/12/1367)
این پیام به تعبیر آیت الله جوادى آملى، وصیتنامه خاص امام راحل است: «منشور امام خمینى رضواناللهتعالى علیه دربارهى روحانیت، وصیتنامه خاصى است در کنار آن وصیتنامه عام که به تودهى مردم مسلمان خطاب کردند... امام راحل، وصیتنامهى عام را با تودهى مردم تبیین کرد، با خواص هم که علما هستند، منشور روحانیت را... آنچه از امام راحل که شایسته است هر از چند گاه طلاب عزیز و همهى عالمان دیندار بخوانند و به دیگران منتقل کنند، همین وصیتنامهى خاص، یعنى منشور روحانیت است.» (نک: نگاهى به منشور روحانیت، گفتارى منتشرنشدهاى از آیتاللهالعظمى جوادى آملى (khamenei.ir)).
فضاى سیاسى زمان صدور پیام منشور روحانیت (اسفند سال 1367)
آگاهى از شأن صدور؛ رکن فهم متنها
یکى از عواملى که زمینه فهم حداکثرى از یک متن را فراهم مىآورد، آگاهى از شرایط، خصوصیات و مقتضیات زمان و زمانه تولید آن متن و علاوه بر وقایع، رویدادها، دغدغههاى فکرى نویسنده است. این قاعده، از عالىترین متون تا سایر مطالب تعمیم داشته و ازاینرو مفسرین قرآن، براى فهم بهتر آیات، موضوع «شأن نزول» و محدثین براى به دست آوردن درک بهترى از احادیث «شأن صدور» را مورد مطالعه قرار مىدهند تا با شناخت فضاى عصر نزول و صدور، بیشترین قرائن (اعم از قرائن لفظیه، حالیه، متصل و منفصل) را کشف نمایند. در واقع هرچقدر متن از اهمیت برخوردار باشد، بههماننسبت فهم و درک از اقتضائات تاریخى آن لزوم بیشترى مىیابد.
اتفاقات منجر به صدور پیام منشور روحانیت
پیام منشور روحانیت و بلکه تمام صحیفه امام خمینى(ره) نیز از این قاعده مستثنى نیست، و اساساً باید بدانیم تمام گزارههاى آن اعم از سخنرانىها، پیامها و... ناظر به وقایع و رویدادهاى عصر امام راحل(ره) است. در پاسخ به این سؤال که «چه اتفاقاتى افتاد که منجر به صدور پیام منشور روحانیت شد؟» باید گفت: فضایى که پیام سوم اسفند امام در آن انتشار یافته است، فضاى خاص و ویژهاى است. رخدادهایى مثل پذیرش قطعنامه 598 شوراى امنیت و نوشیدن جام زهر، موضوع کتاب آیات شیطانى و صدور فتوا علیه سلمان رشدى، اعدام منافقین بعد از عملیات مرصاد، مشکلاتى که منتظرى -قائم مقامى رهبرى وقت- ایجاد مىنمود و چندین و چند رخداد دیگر، فضاى ملتهبى را ایجاد نموده بود.
بعضى از مسؤولین کشور بهعنوان یا بهانه ارزیابى روند ده ساله انقلاب اسلامى، بر سیاستهاى ده ساله انقلاب با دیده تردید مىنگریسند. ازجمله یکى از افراد، در پاسخ به این سؤال روزنامه اطلاعات که پرسیده بود: «اگر شما اکنون به ده سال گذشته برگردید، در برابر جنگ چگونه موضعگیرى مىکنید؟» گفته بودند: «اگر به ده سال قبل برگردیم، کارى مىکنیم که جنگ اصلاً شروع نشود». در همانحال، بعضى دیگر ازجمله حزب نهضت آزادى به رهبرى مهندس بازرگان، شبههافکنانه، ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر را زیر سؤال برده بودند. اما بیش از همه موضعگیرى تند و غیر منطقى قائم مقام رهبرى وقت- آیتالله منتظرى - در یک سخنرانى عمومى، براى انقلاب مسألهساز شده بود.
نامه بازرگان و سخنرانى منتظرى ؛ واکنش امام(ره)
سخنرانى آیتالله منتظرى در 22 بهمن سال 1367 جامعه را در بهت فرو برد. وى در بخشى از این خطابه گفت: «باید حساب کنید در ظرف این ده سال که جنگ را به ما تحمیل کردند آیا جنگ را خوب طى کردهایم یا نه؟ دشمنان ما که جنگ را بر ما تحمیل کردهاند آنها پیروز از کار درآمدهاند. باید اینها بررسى شود و ببینیم اگر اشتباهى کردیم اینها توبه دارد و اقلاً متنبه شویم که بعدها تکرار نکنیم.»
وى با زیر سؤال بردن سیاستهاى نظام، در مورد جنگ تحمیلى مدعى شد که ما هیچ دستاوردى نداشتهایم، و براثر لجاجت، سرمایهها و جوانان خود را تباه کردهایم. او مسؤولین کشور را فاقد صلاحیت و کفایت لازم خواند و مدعى شد با برگرداندن کسانىکه از مناصب کشور کنار گذاشته شدهاند (مهندس بازرگان و حزب نهضت آزادى) باید روند انقلاب را دگرگون کرد.
این سخنان نسنجیده در حالى صورت مىگرفت که دشمنان انقلاب اسلامى آشکارا پذیرش قطعنامه توسط جمهورى اسلامى را، آغاز بازگشت انقلاب از مسیر خود مىخواندند و با تبلیغات خود در جهت ایجاد یأس در بین مردم تلاش مى کردند.
ضمن اینکه این سخنان تازگى نداشت و نامه محرمانه مهندس بازرگان در اردیبهشتِ همان سال را براى عموم تداعى کرد. بازرگان براى امام(ره) نوشته بود: «از تجربه نزدیک به هشت سال تداوم جنگبىامان که هست و نیست و دنیا و آخرتمان را نثارش کردهایم چه حاصلى بردهایم؟ چه درسهایى باید بگیریم؟ و رهبر انقلاب چه جوابى براى ملت ایران دارند؟»
امام در پاسخ به این سخنان در پیام منشور روحانیت اینگونه شکوه مىکنند: «من در اینجا از مادران، پدران، خواهران و برادران، همسران و فرزندان شهدا و جانبازان بهخاطر تحلیلهاى غلط این روزها رسماً معذرت مىخواهم و از خداوند مىخواهم مرا در کنار شهداى جنگ تحمیلى بپذیرد. ما در جنگ براى یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم.»
قائم مقام رهبرى وقت در بخش دیگرى از صحبتهاى خود مىگوید: «ما خیلى جاها لجبازى کردیم و گوش به حرف و تذکرات افراد عاقل در روزنامهها و اعلامیههاى خارج و داخل که راهنمایى و وساطت مىکردند در بعضى مسائل ندادهایم و قبول نمىکردیم و توجه نداشتیم!»
منظور آیتالله منتظرى از تذکرات افراد عاقل، نامه مهندس بازرگان بود. بهطورى که در بخشى از نامه بازرگان آمده است: «جنابعالى اگر عقیده و علاقه دارید که باید هستى و حقوق انسانها را فداى صدور جنگى و اجراى اجبارى اسلام و از بین بردن فتنه و فساد نمود و این یک کار عملى موفق و مأجور مىباشد، عقیده در دنیا آزاد و محترم است شخصاً و پیروان این طرز تفکر مختارند مبادرت به چنین رسالت، انتخابى بنماید، ولى نه به هزینه و حیات کسان دیگرى که چنین اعتقاد و الزام را ندارند و نگفتهاند که حاضرند تا آخرین نفر و آخرین خانه در زیر بمب و موشک و سلاحهاى جهنمى شیمیایى آتشزا و اتمى نابود شده، شعار جنگ جنگ تا پیروزى بدهند.»
امام(ره) در قسمت دیگرى از پیام منشور روحانیت به این تفکرات چنین پاسخ مىدهند: «راستى مگر فراموش کردهایم که ما براى اداى تکلیف جنگیدهایم و نتیجه فرع آن بوده است؟ ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود. و خوشا به حال آنان که تا لحظه آخر هم تردید ننمودند، آن ساعتى هم که مصلحت بقاى انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز به وظیفه خود عمل کرده است، آیا از اینکه به وظیفه خود عمل کرده است نگران باشد؟!»
حضرت امام(ره) خطاب به کسانىکه در لباس دوست، حرف دشمن را تکرار مىکنند مىفرمایند: «نباید براى رضایت چند لیبرال خود فروخته در اظهارنظرها و ابراز عقیدهها بهگونهاى غلط عمل کنیم که حزباللّه عزیز احساس کند جمهورى اسلامى دارد از مواضع اصولىاش عدول مىکند. تحلیل این مطلب که جمهورى اسلامى ایران چیزى به دست نیاورده و یا ناموفق بوده است، آیا جز به سستى نظام و سلب اعتماد مردم منجر نمىشود؟! تأخیر در رسیدن به همه اهداف دلیل نمىشود که ما از اصول خود عدول کنیم. همه ما مأمور به اداى تکلیف و وظیفهایم نه مأمور به نتیجه.»
امام(ره) براى جلوگیرى از نفوذ تفکرات لیبرالیستى در سطوح عالى انقلاب مىفرمایند: «صریحاً اعلام مىکنم تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرالها بیفتد. تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردمبىپناه را از بین ببرند. تا من هستم و از اصول نه شرقى نه غربى عدول نخواهم کرد. تا من هستم دست ایادى آمریکا و شوروى را در تمام زمینهها کوتاه مىکنم.»
به گفته آیتالله رى شهرى در کتاب سنجه انصاف: «صحبتهاى مرحوم منتظرى در 22 بهمن 67، بزرگترین اشتباه اوبود و پس از این سخنرانى است که امام(ره) به جمعبندى مىرسند و درنهایت در نامه 6/1/1368، یعنى یک ماه بعد از انتشار پیام منشور روحانیت، و دو ماه قبل از ارتحال آیتالله منتظرى را از جایگاه قائممقام رهبرى عزل کرد.»
اما زمینه صدور پیام منشور روحانیت، فراتر از اظهارات منتظرىها و بازرگانها است، و اساساً تراز این پیام، تراز وصیتنامه امام براى روحانیت انقلابى تا همیشه تاریخ است. امام راحل(ره) پس از پذیرش قطعنامه که جامعه، بهخصوص جامعه انقلابى دچار نوعى رخوت و بعضاً سرخوردگى شده بود، براى برونرفت جامعه از این حالت، اقدام به ظرفیتسازى، خلق فرصتو حادثهآفرینى مثبت براى جبهه انقلاب کردند و به روحیه انقلابى حیات مجدد بخشیدند؛ ارسال نامه به گورباچُف رهبر اتحاد جماهیر شوروى، صدور پیام به ملت ایران در سالگرد کشتار خونین مکه و قبول قطعنامه، صدور پیام به مهاجرین جنگ تحمیلى در نوروز 1368 و مصادف با نیمه شعبان مبنى بر لزوم استقامت در مقابل هجوم نظامى، سیاسى و فرهنگى جهانخواران، صدور حکم اعدام سلمان رُشدى، و همچنین پیام منشور روحانیت را مىتوان در این جهت تحلیل نمود.
در خصوص پیام منشور روحانیت، امام راحل(ره) که با نگاه الهى و ولایى خود احساس مىکرد مهلت چندانى ندارد، در پى فرصتى بود تا عصاره دیدگاه و نگاه خود را درباره روحانیت بهعنوان خاستگاه اسلام انقلابى و انقلاب اسلامى، بیان نماید، و اظهارنظرهاى افرادى چون منتظرى و بازرگان که مىخواستند از موقعیت و فضاى رخوت بهوجودآمده سوءاستفاده کرده و جولان بدهند، باعث شد ایشانانگیزه بیشترى پیدا کنند.
درست است که مخاطب اصلى این پیام، روحانیت و حوزههاى علمیه هستند، اما آنجا که سخن از جریانشناسى نفاق و التقاط، لیبرالیزم و نفوذىها به میان مىآید، همه جریانهاى انقلاب، همه اقشار و اصناف و همه مردم تا همیشه مخاطب این پیاماند.
منشور روحانیت بهعنوان زنگ خطر نفوذ تفکر لیبرالى در حوزههاى علمیه براى همیشه تاریخ در جریان است. در حقیقت صدور منشور روحانیت، واکنشى طبیعى بود به اینکه حضرت امام(ره) در این جوّ مسموم، احساس تکلیف کنند و فضاى جامعه را به نفع انقلاب تغییر دهند و ضمن بیدارباش به جبهه خودى، راه رخنه و نفوذ دشمنان را سد نمایند.
در مجموع این پیام از ماندگارترین اسناد تاریخى انقلاب اسلامى، و از مهمترین، جامعترین و آخرین بیانیه سیاسى تحلیلى امام خمینى(ره) است که تقریباً بهصورت کامل یک دوره جریانشناسى معاصر، تبیین تحولات سیاسى کشور، آسیبشناسى، و آیندهنگرى و پیشبینى حوادث انقلاب اسلامى در آن آمده است.
محتواى کلى پیام منشور روحانیت
بعد از گذشت 10 سال از انقلاب و با توجه به شرایط اجتماعى و سیاسى آن روزِ کشور از سوى حوزه علمیه قم، تلاش شد اجلاسى برگزار شود تا امام(ره) پیامى صادر کنند و رهنمودى نسبت به چنین شرایطى داشته باشند. این اجلاس به دلایلى در حوزه با تأخیر مواجه شد و زمانى گذشت تا دستاندرکاران، آمادگى خود را براى برگزارى آن اعلام کنند.
در این شرایط امام(ره) خود اهمیت تبیین جایگاه و نقش حوزه را تشخیص داده بودند و نمىتوانستند منتظر این باشند که یک اجلاسى در حوزه شکل بگیرد و ایشان پیامى براى آن اجلاس داشته باشند. بههمیندلیل اینپیام که چکیده دغدغههاى امام(ره) درباره حوزه و روحانیت است صادر شد.
پیام منشور روحانیت، بهدلیلاینکه رسالت حوزههاى علمیه و استراتژى نظام جمهورى اسلامى ایران را تعیین و مشخص مىکند و حاوى نکات مهم، هشدارهاى اساسى و تحلیلهاى ظریفى است که نگاه امام راحل(س) را نسبت به گذشته، امروز و فرداى حوزههاى علمیه و روحانیت، ترسیم مىکند، امروز یکى از شاخصترین آثار سیاسى -الهى امام خمینى(ره) محسوب مىگردد.
در تبیین رویکرد کلان و نکات اصلى و محورى این پیام باید بدانیم، حضرت امام خمینى(ره)، رسالت و وظیفه اصلى حوزههاى علمیه را «تبیین نظرى و تحقق عملى تفکر اسلام ناب محمدى (صلى الله علیه و آله)» مىدانند و ذیل این رویکرد کلان، ضمن دفاع از عملکرد نظام جمهورى اسلامى ایران در دهه اول انقلاب، بهعنوان یکى از نکات مهم این پیام، تبیین جایگاه علمى، تربیتى، اجتماعى و سیاسى روحانیت اصیل و آسیبها و چالشهاى تهدیدکننده این طبقه و افشاء و طرد جریان روحانیون وابسته و متحجر و هشدار و اتمام حجت نسبت به خطر نفوذ این طبقه را، دو محور اصلى پیام قرار دادهاند.
هرچند بخشهایى از محتواى پیام ناظر به دفاع از عملکرد انقلاب و نظام در عرصههاى مختلف است ولى مایه و مضمون کلى پیام، نهتنها پدافندى و تدافعى نیست بلکه آفندى و تهاجمى است. شاید نوک پیکان و نقطه ثقل تقابل پیام را بتوان در هشدارهاى امام(ره) درباره نفوذ دانست. خطر نفوذ از کلیدواژههاى پیام منشور روحانیت است که دشمن با هدف استقرار سکولاریسم در عرصه نظرى و عملى در صدد آن است. نفوذ دشمن در عرصههاى فکرى و نظرى بهصورت نفوذ در حوزههاى علمیه و القاى شعار جدایى دین از سیاست و تقابل جریان متحجرین و مقدسینروحانى نما (مثل حجتیهاىها و ولایتىها و...) با روحانیت متعهد، فکر و نظریه انقلاب اسلامى صورتگیرد. و نفوذ دشمن در عرصههاى عملى و اجرایى، بهصورت میداندارى و قدرتیابى لیبرالها و انقلابى نماها (مثل نهضتآزادىها و منافقین) در نظام اسلامى براى کنار زدن جریانهاى اصیل انقلابى و در نهایت نابودى اسلام ناب و نظام سیاسى مبتنى بر آن شکل مىگیرد.
این پیام به چهار بخش قابل تفکیک است. بخش اول، به جریانشناسى تاریخى روحانیت و حوزههاى علمیه، بیان رویارویى تفکر واپسگرا و ارتجاعى با جریان انقلابى و نواندیش، رنجها و مراراتهاى امام و یاراناش در این مواجهه، و نگرانى از تداوم تفکر واپسگرا و بسط گفتمانى آنها در بین نسلهاى بعدى طلاب و روحانیون بهدلیل نفوذ دشمن پرداخته است.
بخش دوم، به تبیین دستآوردهاى ده ساله انقلاب اسلامى در عرصههاى مختلف بهویژه عرصه دفاع مقدس و شرح دلایل برخى ناکامىها در واکنش به ایجاد فضاى غبارآلود در جامعهى پس از پایان جنگ بهدلیل موج شبهات و ارائه تحلیلهاى غلط از عملکرد دهساله جمهورى اسلامى در بین افکار عمومى بهخصوص با محوریت اظهارات آقاى منتظرى در 22 بهمن 1367 و بیان توصیههاى لازم براى آینده انقلاب اسلامى اختصاص یافته است.
در بخش سوم، تبیین بایستههاى حوزه و روحانیت مانند تأکید بر هوشیارى، وحدت و حضور بهموقع در صحنه، و حفظ و صیانت از آرمانهاى انقلاب اسلامى، پاسدارى از نظام سنتى حوزوى بههمراه روزآمدسازى و پاسخگویى به اقتضائات زمان و مکان محور اصلى قرار گرفته شده است.
بخش چهارم هم که امام(ره) در لابلاى بخشهاى فوق بدان اشاره مىفرمایند، موضوع مبنایى تقابل انقلاب اسلامى و استکبار است که ناشى از حاکمیت اسلام ناب محمدى(ص) در ایران اسلامى مىباشد و ایشان این موضوع بنیادین را بهمناسبت انتشار کتاب آیات شیطانى و صدور حکم ارتداد و اعدام نویسندهاش- سلمان رُشدى - بهخوبى تبیین و نوع مواجهه صحیح و موضع انقلابى در این تقابل را از جنبههاى سیاسى و اقتصادى تشریح مىنمایند.#
- دوشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۹، ۱۱:۵۹ ق.ظ