میز اول

تحلیل سیاسی

میز اول

تحلیل سیاسی

سوادِ روایت؛
سلاح بـُرَّنده در جنگ روایتها

 

12 دقیقه (زمان تخمینی مطالعه این متن)

 

 

اشاره: اصطلاح «سوادِ روایت» اگرچه نسبتاً جدید است اما موضوع جدیدی نیست. در جنگ روایتها که سرعت و ابتکار و زاویه نگاه و روش طرح موضوع اهمیت دارد، سواد روایت یک ضرورت حیاتی دارد. بدون توجه و کسب این مهارت بسیاری از سخنان حق و محتواهای فاخر جبهه انقلاب متروک و مهجور خواهد ماند و بازتاب و انعکاس و تأثیر چندانی نخواهد داشت. این مطلب درآمدی است بر موضوع سواد روایت که باید ادامه یابد.

       کلیدواژه: سوادِ روایت؛ جنگ روایتها؛ وزیر اطلاعات؛ ساخت سلاح هستهای؛ فتوای ولی امر مسلمین؛ شعار به رییس جمهور؛ ادب و اخلاق

 

سواد روایت چیست؟

حتماً اصطلاح سواد رسانه را بارها شنیده‌اید. سواد رسانه را چنین تعریف کرده‌اند: سواد رسانه‌ای ؛ نوعی درک متکی بر مهارت است که بر اساس آن می‌توان انواع رسانه‌ها و تولیدات متنوع آن‌ها را شناخت و از یکدیگر شناسایی و تفکیک کرده و سپس استفاده کرد. درست مانند یک رژیم غذایی که انسان مراقب است چه موادی نافع است و چه موادی مضرّ، تا بر اساس این تشخیص، غذا پخته و مصرف شود. این مهارت، ما را از حالت انفعال و بی‌عملی بیرون آورده و مقهور فضا و جوّ، نخواهد کرد. در حقیقت سواد رسانه‌ای مهارت لازم و مورد نیاز در زندگی آمیخته با رسانه و سلاح دفاعی و تهاجمی در جنگ رسانه‌ای است. کسی‌که سواد رسانه‌ای ندارد گویا فاقد اسلحه، در میدان جنگ است.

 

حال سؤال این است که «سواد روایت» چیست؟

سواد روایت را می‌توان «مهارت بازنمایی یک رخداد یا مجموعه رخدادها و توانمندی برای بیان جذاب و قانع‌کننده و قابل پذیرش آن رخدادها» تعریف کرد. سواد روایت به ما کمک می‌کند تا با انتخاب زاویه نگاه درست، زمان و مکان مناسب و سنجش مخاطبان خود، مطلب مورد نظر را برای مخاطبان خود تبیین کنیم.

در توضیح بیشتر سواد روایت باید گفت؛ این تعبیر اصطلاح روزآمدِ «بلاغت» است. ما در ادبیات عرب، علم و فنِّ معانی و بیان را داریم که به دو عنصر اساسی‌ «فصاحت» (گویایی) و «بلاغت» (شیوایی و رسایی) می پردازد. بلاغت؛ سخن گفتن به مقتضای حال مخاطب است. ما مبلغان دینی که سخنرانی جزو لاینفک فعالیت‌هایمان محسوب می‌شود به اهمیت این موضوع کاملا واقفیم. در فن بلاغت می‌آموزیم که سخن را با توجه به مختصات زیر ادا کنیم:

اولا- در چه زمانی؟

ثانیا- در چه مکانی؟

ثالثا- در چه شرایطی؟

رابعا- برای چه مخاطبی؟

خامسا- از چه زاویه نگاهی؟

سادسا- با چه نحوه بیانی؟

معمولا بهترین سخنرانان کسانی هستند که همه شش عنصر بالا را رعایت می‌کنند. مثلا در شرح یک حدیث یا آیه یا قصه تاریخی یا رخداد مهم اجتماعی این نکته بسیار اهمیت دارد که آن‌را چگونه بیان می‌کنیم.

بگذارید با یک مثال موضوع را روشنتر کنیم؛ در روایات ما آمده است که؛ گناه و معصیت یکی از عوامل مهم بروز بلایای طبیعی است. این موضوع کاملا درست است و جزو سنتهای الهی است. اما فرض کنید یک مُبلّغ یا امام جماعت و جمعه در هیأت یا مسجد یا خطبه نمازجمعه، این نکته را در شهری بیان کند که اکنون گرفتار سیل و زلزله شده است و داغدار و گرفتار و ملتهب است! بدون تردید این تبیین تبدیل به ضد خود خواهد شد وتأثیر معکوس خواهد گذاشت. «سواد روایت» همین جا معنا پیدا میکند؛ مهارت بیان مناسب و متناسب با یک رخداد و گزارش و تفسیر آن.

 

اهمیت سواد روایت در جنگ روایتها

درباره جنگ روایت‌ها گفته‌اند: «جنگ روایت‌ها» جنگی است که با قدرت تولید معنا و روایت و قدرت رسانه و فضای مجازی، روایت غالب از یک رویداد یا رویدادها را تعیین و تحمیل، می‌کند. در جنگ روایت‌ها کسی پیروز است که به دو مؤلفه اصلی توجه کند:

اول؛ زمان: بدین معنا که به سرعت و چابکی، اولین روایت را به افکار عمومی ارایه کند.

دوم؛ جذابیت: یعنی روایت اول را هنرمندانه و جذاب، مطرح سازد.

بنابراین برنده جنگ کسی نیست که بیشترین پیروزی را داشته باشد! پیروز جنگ کسی است که اولین و بهترین روایت را تقدیم افکار عمومی کند. در جنگ روایت‌ها، اگر طرف برنده، روایت نکند، روایت خواهد شد. از پیروزی‌ها شکست و از شکست‌ها پیروزی ساخته خواهد شد. در جنگ روایت‌ها، واقعیت‌های عینی مهم نیستند، تلاش دشمن و رقیب آن است که ما را دچار یک چالش ذهنی کند، آن‌سان که حتی دیدن حقایق هم، نگاه و ذهن او را تصحیح نخواهد کرد. مانند کسانی‌که نسبت به وطن خود و توانایی‌های او، دچار بدبینی هستند. چنین کسانی، حتی اگر پیشرفت‌های خیره‌کننده کشور را هم ببینند، آن‌را باور نمی‌کنند.

«سواد روایت» در چنین میدانی اهمیت و ضرورت حیاتی پیدا می‌کند. این‌که به این مهارت و توانایی برسیم که چگونه از حرف حق و موضع حق خود نسبت به یک واقعه یا حادثه دفاع کنیم.

 

نکته اینجاست؟

خوشبختانه جبهه انقلابی که زبان گویای انقلاب و مردمند از دو نقطه قوت اساسی بهره‌مند هستند؛ یکی، محتوای فاخر و قَویم و مستحکم که مستند به آیات و روایات و معارف وحیانی و منظومه فکری امامین انقلاب است و دومی، آشنایی و و توانمندی مناسب در مهارت‌های بیانی و کلامی.

لکن نکته اینجاست که ما که در شرح یک حدیث یا آیه کمال مهارت و هنرمندی را در ارائه‌ی آن به کار می‌گیریم و ذهن و دل مخاطب را اقناع و سیراب می‌کنیم آیا در تبیین موضوعات و مسایل و رخدادهای سیاسی دارای مهارت تحلیل و تبیین و نحوه ورود و خروج به بحث سیاسی و اقناع افکار عمومی به نحو مطلوب شده‌ایم؟ آیا کسانی‌که برخوردار از سواد روایت، در تبیین موضوعات دینی و قرآنی و تاریخ اسلام هستند از تاریخ انقلاب و حوادث انقلابی و وقایع روز در مقابله با جنگ روایت‌های دشمن از چنین مهارتی برخوردارند؟

بگذارید با دو مثال، اهمیت این قضیه، روشن‌تر شود:

اول- وزیر محترم اطلاعات در اظهاراتی شگفت‌انگیز و نسنجیده، از احتمال ساخت سلاح هسته‌ای توسط ایران سخن گفت. تردیدی نیست این اظهارات بهانه به دست دشمن داده است. اما این مهم است که ما آن‌را چگونه نقد کنیم؟

عده‌ای این اظهارات را موجب جری شدن دشمن و بهانه دادن به او می‌دانند که در شرایطی که بایدن در صدد اعلام موضع خود درباره برجام است، بهترین پاس گل را به او داده است.

گروهی این اظهارات را نوعی علامت‌دهی به غرب می‌دانند که؛ چنان‌چه جریان انقلابی در آینده به قدرت برسند کار شما سخت‌تر خواهد شد و اگر جریان کنونی باشند احتمال تعامل بیشتر است! گروهی می‌گویند؛ این یک موضع‌گیری درست و بجاست! چون لازم است در این شرایط به دشمن اولتیماتوم داده شود و بازدارندگی ایجاد شود و...، اما یک زاویه نگاه و نوع روایت در نقد سخنان آقای علوی این است که:

اولا- این سخنان بر خلاف فتوای صریح و روشن رهبر انقلاب است که یک حکم حکومتی هم محسوب می‌شود.

ثانیا- جانمایه فتوای یک فقیه عادل، فقاهت و عدالت و صداقت است. بنابراین چنین فتوایی، حتی ساختن سلاح اتمی برای بازدارندگی و ارهاب دشمن را حرام می‌داند. این فتوای یک افتخار علمی و فقهی و سیاسی و نماد عقلانیت انقلابی حوزه علمیه شیعه و حکومت اسلامی است.

ثالثا- چنین سخنانی قبل از آن که از نگاه صرفاً سیاسی و جناحی نقد شود باید از نگاه دفاع قوی از فتوای ولی امر مسلمین نقد شود. این سخنان قبل از هر چیز سست کردن بنیان صدور فتوای فقهای شیعه و مخدوش ساختن این ساحت مقدس است که الگوی حکمرانی فقهی در مواجهه و جهاد با دشمن به شمار می‌رود و نمایانگر نگاه انسانی حکومت دینی و امام جامعه است.

حال به نظر شما کدام روایت در نقد آن سخنان اولویت دارد؟

دوم- در روز 22 بهمن حادثه‌ای ناهنجار در راهپیمایی 22 بهمن در شهر اصفهان اتفاق افتاد. عده‌ای قلیل از موتورسواران با شعار نادرست به رییس جمهور اهانت کردند! و متاسفانه آن اقدام زشت از گروهی اندک، زیبایی‌های بی‌شمار یک راهپیمایی متفاوت را تحت‌الشعاع قرار داد!

در مواجهه با این رخداد، موضع‌گیری جریان غیر انقلابی و نیز رسانه‌های آنسوی آب، معلوم است اما، جریان انقلابی چگونه باید این رویداد را روایت کند و موضع بگیرد؟ در این حادثه سه نوع موضع از جریان انقلابی مشاهده شد؛

گروه اول که اندک بودند، با اظهار خوشحالی از این حادثه تشفی خاطر پیدا کردند!

گروه دوم که آن حادثه را دریک جمله محکوم کردند اما فصل مفصلی را در محکومیت جریان و عناصر مقابل و هتاکی‌ها و بداخلاقی‌های آنان اختصاص داده و دوباره بر آتش افتراق دمیدند.

گروه سوم که حادثه را بدور از تعصبات گروهی محکوم کرده و آن‌را بر خلاف منویات رهبری دانسته و همگان را به رعایت آداب و اخلاق اسلامی دعوت کردند.

به نظر می‌رسد موضع سوم درست‌تر و صحیح‌تر است. وقتی من یا دوست من اشتباهی می‌کند، اولین و سریع‌ترین کار عذرخواهی و جبران است. ممکن است کسی بگوید باید ریشه اهانت‌ها و بداخلاقی‌ها روشن شود و محکوم گردد. پاسخ ما این است که بله؛ حتما چنین است. اما آیا جای این اعتراض در راهپیمایی 22بهمن است که فقط باید یک صدا از تمام ایران به جهان منعکس شود؟ و آیا با این ادبیات و رفتار غیراخلاقی؟

موضوع سواد روایت، دارای ابعادی بس مهمتر از سواد رسانه است که در فرصت مناسب به زوایای مختلف آن خواهیم پرداخت و اینکه در جنگ روایتها از این سلاح بیشتر و بهتر استفاده کنیم تا روایت ناب انقلاب اسلامی و گفتمان و آرمان و ارزشهای آن فراگیرتر و دلپذیرتر گردد.#

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • شنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۹، ۰۸:۳۵ ق.ظ
  • میز اول