میز اول

تحلیل سیاسی

میز اول

تحلیل سیاسی

[به مناسبت سالروز شهادت خلبان شهید خلعتبری]

يكشنبه, ۸ فروردين ۱۴۰۰، ۰۹:۲۲ ق.ظ

شهدشهود

شکارچی

 

[به مناسبت سالروز شهادت خلبان شهید خلعتبری]

ↆ برای ادامه متن کلیک کنید.

پای میز محاکمه

از سوی فرماندهی به پایگاه ششم شکاری مأموریت داده می‌شود تا پل‌العماره را بزنند. خلعتبری و چند تن از خلبانان شجاع این پایگاه انتخاب می‌شوند. پل، درست وسط شهر بود، خلعتبری وقتی روی پل می‌رسد، حملات ضد هوایی دشمن به اوج خود رسیده بود و اتومبیل‌هایی که مشخص بود شخصی است، روی پل در حال حرکت بودند. او با پذیرفتن خطر دور می‌زند و پس از عبور آن‌ها، پل را سرنگون می‌کنند.

وقتی از او سئوال کردند، چرا چنین کردی، گفت: فرزندی یک ساله دارم، یک لحظه احساس کردم که ممکن است، توی ماشین بچه‌ای مثل «آرش» من باشد و چگونه قبول کنم که پدری بچه سوخته‌اش را در آغوش بگیرد؟

 

وصیتنامه

«همسرم! اگر شهید شدم برایم گریه نکن؛ از تو می‌خواهم مرا خوشحال کرده و در حفظ و نگهداری فرزندم بی‌نهایت کوشا باشی و فرزندم را به تو و شما را به خدای عزوجل می‌سپارم. تو می‌دانی من ذره‌ای از خاک وطنم را با دنیایی آمال و آرزو عوض نخواهم کرد. وجب به وجب از خاک وطنم را با خونم آبیاری می‌کنم.

پدر! به تو افتخار می‌کنم که نمونه‌‌ای و به تو مادرم! افتخار می‌کنم که در فداکاری در نظرم زینب زمانی، در مرگم گریه نکن بلکه خوشحال باش چون من نمرده‌ام. اگر ذره‌ای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد آن را با خون خود در خاک وطن خواهم شست و مرگ در این راه را افتخار می‌دانم اگر ارزشمندتر از جانم هدیه‌ای داشتم حتماً به این مردم خوب هدیه می‌کردم.»#

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • يكشنبه, ۸ فروردين ۱۴۰۰، ۰۹:۲۲ ق.ظ
  • میز اول