سلوک ذیل محبت امام زمان (عج)
سلوک
ذیل محبت امام زمان (عج)
(به مناسبت میلاد مبارک حضرت حجت عجل الله فرجه الشریف)
15 دقیقه (زمان تخمینی مطالعه این متن)
کلیدواژه: امام زمان (عج)؛ زیارت امین الله؛ حبّ و بغض؛ اعداء الله؛ محبت؛ اجراى احکام الهى؛ عمل
ارزش محبوب دل امام زمان شدن
«یونس بن عبدالرحمن» از برجستهترین اصحاب حضرت امام رضا علیهالسلام بود و حضرت درباره ایشان فرموده بودند: «یونُسُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ فِى زَمَانِهِ کَسَلْمَانَ الْفَارِسِیّ فِى زَمَانِهِ.» (رجال الکشی، ص488) یونس سى جلد کتاب دارد و امام جواد علیهالسلام هنگامى که یکى از کتابهایش را ورق مىزدند، براى هر صفحه، براى او طلب رحمت مى کردند (فَجَعَلَ یتَصَفَّحُهُ وَرَقَةً وَرَقَةً، حَتَّى أَتَى عَلَیهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ، وَ جَعَلَ یقُولُ: رَحِمَ اللَّهُ یونُسَ، رَحِمَ اللَّهُ یونُسَ، رَحِمَ اللَّهُ یونُس (همان: ص484)).
چنین شخصى طبیعتا باید خیلى محبوب مردم باشد و در بین مردم جایگاه داشته باشد، اما روزى یونس میهمان امام رضا علیهالسلام بود که عدهاى از اهل بصره نزد حضرت آمدند و اجازه ورود خواستند. امام رضا علیهالسلام از یونس خواستند که در اتاق مجاور بماند. آن عده بعد از احوالپرسى شروع به بدگویى از یونس کردند؛ امام علیهالسلام سرشان را به زیر انداخته بودند و چیزى نمىفرمودند. چراکه حتى این مقدار ظرفیت نداشتند که امام در نزد آنان از یونس دفاع کنند. بعد که آن افراد رفتند، حضرت، یونس را صدا زدند. یونس گریهکُنان محضر حضرت رسید و عرض کرد: آقا مىبینید اینها که از شیعیان هستند، با من چه مىکنند؟ امام رضا علیهالسلام به او فرمودند: «چه اشکالى دارد؟ وقتى که امام تو از تو راضى است. بگذار هرچه مىخواهند، بگویند.» (یا یونُسُ وَ مَا عَلَیکَ مِمَّا یقُولُونَ إِذَا کَانَ إِمَامُکَ عَنْکَ رَاضِیاً؟) و بعد خاطرنشان کردند: «اگر در دست تو مرواریدى باشد، و مردم بگویند: پشکل است، یا پشکلى در دست تو باشد، و مردم بگویند مروارید است، آیا تو را سودى مىرساند؟» (لَوْ کَانَ فِى یدِکَ الْیمْنَى دُرَّةٌ ثُمَّ قَالَ النَّاسُ بَعْرَةٌ أَوْ قَالَ النَّاسُ دُرَّةٌ، أَوْ بَعْرَةٌ فَقَالَ النَّاسُ دُرَّةٌ، هَلْ ینْفَعُکَ ذَلِکَ شَیئاً؟) یونس گفت: خیر. حضرت فرمودند: (هَکَذَا أَنْتَ یا یونُسُ) وضع تو هم اینگونه است. وقتى تو بر راه صحیح هستى، و امامت از تو راضى است، سخن مردم ضررى به تو نمىرساند.» (إِذْ کُنْتَ عَلَى الصَّوَابِ وَ کَانَ إِمَامُکَ عَنْکَ رَاضِیاً لَمْ یضُرَّکَ مَا قَالَ النَّاسُ. (رجال کشی/ 487))
محبوبیت نزد امام، اولویت زندگى مؤمنانه
واقعا بهترین لحظه عمر انسان وقتى است که احساس مىکند امامش از او راضى است، و او محبوب دل امام خود شده است و جایى در دل امام خودش باز کرده است. مهمترین مسألهى ما در عالم این است و نباید نگران چیز دیگرى باشیم. حتى نباید نگران جایگاه و موقعیت اجتماعى خود باشیم.
مردى به حضرت سیدالشهداء علیهالسلام نامه نوشت: «یا سَیدِى أَخْبِرْنِى بِخَیرِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ» - مرا از خیر دنیا و آخرت آگاه کنید! - حضرت در جواب چنین مرقوم کردند: «هر کس حتى با وجود خشم مردم، خشنودى خدا را بخواهد، خداوند او را از نسبت به مردم بىنیاز مىکند، و هر کس با خشم خدا، دنبال خشنودى مردم باشد، خداوند او را به مردم واگذار مىکند.» (... مَنْ طَلَبَ رِضَا اللَّهِ بِسَخَطِ النَّاسِ کَفَاهُ اللَّهُ أُمُورَ النَّاسِ وَ مَنْ طَلَبَ رِضَا النَّاسِ بِسَخَطِ اللَّهِ وَکَلَهُ اللَّهُ إِلَى النَّاسِ وَ السَّلَام. (روضة الواعظین، ج2، ص443))
این فرمایش گویاى این حقیقت است که اولویت ما باید این باشد که محبوب قلب امام زمان علیهالسلام قرار بگیریم، که در این صورت، حکمت خدا بر این قرار مىگیرد که بین مردم هم محبوب شویم. به بیان حضرت ختمى مرتبت صلىاللهعلیهوآله: «هر گاه خدا بندهاى را دوست دارد به جبرئیل مىفرماید که من او را دوست دارم شما هم او را دوست دارید و او را در زمین مورد قبول قرار مىدهد.» (إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً قَالَ لِجَبْرَائِیلَ إِنِّى أُحِبُ فُلَاناً فَأَحِبُّوهُ وَ یوضَعُ لَهُ الْقَبُولُ فِى الْأَرْضِ. (إرشاد القلوب، ج1، ص170))
مهمتر اینکه آیهاى کلیدى داریم که: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» (مریم: 96). هم دلها به دست خداست و هم محبوبشدن به دست اوست. کلید محبوبیت نزد مردم نیز ایمان و کار شایسته است. لذا هرگاه دیدیم محبوبیت ما کم شده، عقیده یا عملکرد خود تجزیه و تحلیل کنیم. زیرا که وعدهى خداوند تخلّف ندارد.
دو دغدغه مهم و اساسى در سلوک مهدوى
اما دو سؤال و دو دغدغه مهم در این موضوع وجود دارد:
اولا از کجا بدانیم که آیا محبوب قلب مبارک امام زمانمان هستیم یا نه؟
ثانیا چه کنیم که محبوب قلب مبارک حضرت بشویم؟
آیا محبوب امام زمانمان هستیم؟
در جواب سؤال اول خاطرنشان مىشود که مرحوم کلینى در جلد دوم کافى، کتاب العشرة، بابى دارد با عنوان «بَابٌ نَادِرٌ» و در آن پنج روایت جالب توجه آورده است. مضمون این روایات در واقع جواب سؤال اول است. مثلا در روایت سوم، شخصى به امام صادق علیهالسلام عرض کرد: «إِنِّى وَ اللَّهِ لَأُحِبُّکَ!»، حضرت در پاسخ، ضمن تأیید سخن آن شخص، فرمودند: «از دلت مِهر و مُحبتى را که به من دارى، بپرس و جستجو کن، که دل من نیز مرا از محبتى که به من در دلت هست، آگاه ساخت.» (سَلْ قَلْبَکَ عَمَّا لَکَ فِى قَلْبِى مِنْ حُبِّکَ فَقَدْ أَعْلَمَنِى قَلْبِى عَمَّا لِى فِى قَلْبِک. (الکافى، ج2، ص652)
همچنین در روایت چهارم، امام رضا علیهالسلام به یکى از شیعیان فرمودند: «هر گاه خواستى بدانى نزد من چگونه هستى بنگر من نزد تو چگونه هستم.» (إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَا لَکَ عِنْدِى، فَانْظُرْ إِلَى مَا لِى عِنْدَکَ.» (همان) در واقع اینکه مى فرمایند «هرگاه خواستى بدانى که نزد من چه جایگاهى دارى، ببین من نزدت چه جایگاهى دارم.» اشاره به «قاعده گواهىِ دل» است که حضرت أمیرالمؤمنین علیهالسلام بدان اشاره کردند: «سَلُوا القُلوبَ عَنِ المَوَدّاتِ؛ فَإِنَّها شَواهِدُ لا تَقبَلُ الرُّشا.» (غررالحکم، ص404) - از دلها درباره دوستىها بپرسید، که دلها گواهانى رشوهناپذیرند-.
محبت رحمانیه و محبت رحیمیه
نکته مهمى که در این موضوع باید مورد توجه قرار داد، موضوع مدیریت حبّ و بغض است؛ به این معنا که همه ما نسبت به امام زمانمان محبت داریم اما باید سعى کنیم که از محبت رحمانیه حضرت، به مرتبه محبت رحیمیه ایشان نائل آییم.
راهکار کسب محبت رحیمیه حضرت، مدیریت حبّ و بغض است، یعنى حبّ نسبت به محبوبهاى حضرت و بغض نسبت به مبغوضهاى ایشان. به همین جهت امام باقر علیهالسلام با اشاره به آیه «مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَینِ فِى جَوْفِهِ» (احزاب: 4) - خداوند براى کسى دو دل قرار نداده است- فرمودند: «مَنْ أَرَادَ أَنْ یعْلَمَ حُبَّنَا فَلْیمْتَحِنْ قَلْبَهُ فَإِنْ شَارَکَهُ فِى حُبِّنَا حُبُّ عَدُوِّنَا فَلَیسَ مِنَّا وَ لَسْنَا مِنْهُ.» (بحار الأنوار، ج27، ص51) در مدیریت حبّ و بغض باید قلب خودمان را متناسب با «یفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا» (خصال، ج2، ص635) تنظیم کنیم و متوجه باشیم به تصریح قرآن، در یک دل، دو دوستى متضادّ جمع نمىشود و گرایشهاى قلبى و فطرى انسان، یک چیز بیشتر نیست و هرچه انسان بر خلاف آن بگوید یا عمل کند، نفاق شخصى اوست نه ارادهى الهى.
اَللّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسى... مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ اَوْلِیآئِک، مُفارِقَةً لِأَخْلاقِ اَعْدائِک؛ به تعبیر زیارت امین الله، اصلىترین جلوه مدیریت حبّ و بغض در این است که اهل «مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ اَوْلِیاءِ الله، مُفارِقَةً لِأَخْلاقِ اَعْداءِ الله» باشیم. زیرا اخلاق اعداء الله حرص، بخل، فریب، نیرنگ، حسادت، دنیاپرستى و کبر است، و هرچه آلودگى است در خلقیات اعداءالله مشاهده مىشود. اگر مکانى آلوده باشد، مگس به سراغش مىآید، و پس از رفع آلودگى دیگر مگسى نخواهد بود، اخلاق اعداءالله نیز چنین است، اگر در وجود ما زمینهاى براى جذب این موارد باشد، خُلقیات دشمنان خدا درون ما جاى مىگیرد، اما اگر ظرف وجود خود را تطهیر کنیم، از این اخلاقیات به دور مى مانیم.
«مفارقت» باب مفاعله است و دلالت بر امرى طرفینى دارد، باید دو طرف از یکدیگر دور بمانند، نه ظرف وجودى من جاى مناسبى براى ساکن شدن خُلق اعداء باشد و نه خُلق اعداء شرایطى را ببیند که سراغ من بیاید. وقتى از خدا میخواهم مرا مفارق اعداء قرار بدهد، یعنى یارى کند تا زمین وجود من جایى براى کاشت بخل، حرص، حسادت، شهرتطلبى، دنیاطلبى و قدرتطلبى نباشد، اخلاق اعداء الله همه آلودگىها است.
به فرمایش امام صادق علیهالسلام: «نَحْنُ أَصْلُ کُلِّ خَیرٍ وَ مِنْ فُرُوعِنَا کُلُّ بِرٍّ فَمِنَ الْبِرِّ التَّوْحِیدُ وَ الصَّلَاةُ وَ الصِّیامُ وَ کَظْمُ الْغَیظِ وَ الْعَفْوُ عَنِ الْمُسِى ءِ وَ رَحْمَةُ الْفَقِیرِ وَ تَعَهُّدُ الْجَارِ وَ الْإِقْرَارُ بِالْفَضْلِ لِأَهْلِهِ وَ عَدُوُّنَا أَصْلُ کُلِّ شَرٍّ وَ مِنْ فُرُوعِهِمْ کُلُّ قَبِیحٍ وَ فَاحِشَةٍ فَمِنْهُمُ الْکَذِبُ وَ الْبُخْلُ وَ النَّمِیمَةُ وَ الْقَطِیعَةُ وَ أَکْلُ الرِّبَا وَ أَکْلُ مَالِ الْیتِیمِ بِغَیرِ حَقِّهِ وَ تَعَدِّى الْحُدُودِ الَّتِى أَمَرَ اللَّهُ وَ رُکُوبُ الْفَوَاحِشِ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الزِّنَا وَ السَّرِقَةُ وَ کُلُّ مَا وَافَقَ ذَلِکَ مِنَ الْقَبِیحِ فَکَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مَعَنَا وَ هُوَ مُتَعَلِّقٌ بِفُرُوعِ غَیرِنَا.» (الکافى، ج8، ص243 -242)
در صورتى وجودمان جاى اخلاق اعداء الله نمىشود که «مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِیاءِ الله» باشیم و عرصه حیاتمان از سیره و روش اولیاء رنگ بگیرد. به میزانى که در ظاهر و باطن ما، شیوه اولیاء الله جریان داشته باشد خود به خود اخلاق اعداء الله از وجود ما دور مىشود. یعنى اثبات محبت با عمل داشته باشیم، همانطور که وجود مبارک حضرت فرمودند: «هدف خویش محبّت و دوستى ما بر مبناى عمل به سنّت و اجراى احکام الهى قرار دهید» (اِجْعَلُوا قَصْدَکُمْ إِلَینَا بِالْمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الْوَاضِحَة (الغیبة للطوسى، ص286))
عبرت از ماجراى عنوان بصرى
اینکه عُنوان بَصْرى 94 ساله، بعد از آنکه تلمذ نزد مالک بن انس، مىخواست از محضر مبارک امام صادق علیهالسّلام چیزى بیاموزد، ولى حضرت وى را نپذیرفت و به ایشان صریحا فرمودند: «وقت مرا نگیر و همانطور که قبلا نزد مالک مىرفتى حالا هم برو و مسائلت را از او بپرس!» (فَلاَ تَشْغَلْنِى عَنْ وِرْدِى فَخُذْ عَنْ مَالِکٍ وَ اِخْتَلِفْ إِلَیهِ کَمَا کُنْتَ تَخْتَلِفُ إِلَیهِ (مشکاة الأنوار، ج1، ص325))، یک علامت و اشاره مهم است که باید تنها دل در گرو حضرت داشته باشیم. علاوه بر عبرت، خوب است درس هم بگیریم و ببینیم عنوان بصرى چه کرد تا بالاخره امام صادق علیهالسلام راهش دادند.
وقتى از مرحوم آیتالله کشمیرى سؤال کردند: براى رفاقت با امام زمان چه کنیم؟ ایشان چنین توصیه کردند: «روزى یک ساعت با حضرت خلوت کنید، زیارت «سلام على آل یاسین» را بخوانید بعد زیاد بگویید: «یا صاحب الزمان اغثنى، یا صاحب الزمان ادرکنى، المستعان بک یابن الحسن»، زیاد بگویید، توسل بکنید به ایشان، یک خرده رفاقت پیدا مىشود.»
چه کنیم که محبوب دل امام زمانمان باشیم؟
در جواب سؤال دوم (چه کنیم که محبوب قلب مبارک امام زمان علیهالسلام بشویم؟) نیز باید گفت: اولین قدم این است که حضرت را اذیت نکنیم. ایشان بیانى دارند: «نادانان و کمخردان شیعه و گروهى که مذهبشان به اندازه بال مگسى ارزش و استحکام ندارد، ما را آزار مىدهند.» (قَدْ آذانا جُهَلاءُ الشّیعَةِ وَحُمَقاؤُهُمْ، وَمَنْ دینُهُ جِناحُ الْبَعُوضَةِ أَرْجَحُ مِنْهُ (احتجاج، ج2، ص289)). و در فرمایش دیگر یادآور شدند: اعمال ناشایست شیعیان سبب دورى آنها از امامشان شده است؛ و لذا اعمال شایسته مىتواند در تسریع ارتباط با امام زمان (علیهالسلام) مؤثر باشد. (فَمَا یحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلاَّ مَا یتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لاَ نُؤْثِرُهُ مِنْهُم. (مکاتیب الأئمّة، ج7ف، ص88))
همچنین حضرت به على بن مَهزِیار گلهمندانه فرمودند: «شما دنبال افزودن ثروت خود هستید، به مؤمنین ضعیف در بین خود، به جاى دستگیرى، تکبر و تجبّر ورزیدید و آنها در حیرت و نابسامانى رها نمودهاید، قطع رحم کردهاید و رابطه خویشاوندى و پیوندهاى اجتماعى خود را از بین بردهاید.» (کَثَّرْتُمُ الْأَمْوَالَ، وَ تَجَبَّرْتُمْ عَلَى ضُعَفَاءِ الْمُؤْمِنِینَ، وَ قَطَعْتُمُ الرَّحِمَ الَّذِى بَینَکُمْ (دلائل الإمامة، ص542)). امام باقر علیهالسلام نیز در فرمایشى با صراحت فرمودند: «مَنْ کَانَ لِلَّهِ مُطِیعاً فَهُوَ لَنَا وَلِیّ وَ مَنْ کَانَ لِلَّهِ عَاصِیاً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ.» (الکافی، ج2، ص75)
در واقع منطق امام زمان عجل الله فرجه الشریف، همان منطق حضرت ابراهیم خلیل علیهالسلام است که قرآن به آن اشاره فرموده است: «فَمَن تَبِعَنِى فَإِنَّهُ مِنِّى وَ مَنْ عَصَانِى فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (ابراهیم: 36) -هر که مرا پیروى کند، قطعاً او از من است و هر کس با من مخالفت کند، همانا تو بخشندهى مهربانى-. بهدلیل مضمون همین آیه است که پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله فرمودند: «کُلُّ تَقِی وَ نَقِی آلِی» (الوافی، ج3، ص897) - هر با تقواى خالصى آل من است-. پس مقام منیع «منا اهل البیت» مختص به جناب سلمان فارسى نیست و هر که سلمانگونه است، «منا اهل البیت» است. همانطورکه از مفاد آیه محبت و رأفت حضرت کاملا مشهود است چراکه حتّى نسبت به مخالفان خود دلسوز هستند و آنان را مأیوس نمىکنند و فرمودند: «مَنْ عَصَانِى فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ».#
- يكشنبه, ۸ فروردين ۱۴۰۰، ۰۹:۴۳ ق.ظ