به مناسبت سالروز شهید آیت الله محمد باقر صدر
شهدشهود
شرح صدر
به مناسبت سالروز شهید آیت الله محمد باقر صدر
ↆ برای ادامه متن کلیک کنید.
مهربانی
اگر از خانواده، شاگردان و اطرافیان شهید صدر بخواهیم او را در چند کلمه معرفی کنند، حتماً یکی از آنها مهربانی یا محبت است. شهید صدر آنقدر مهربان بود که برخی بددلان وقتی میخواستند بر مرجعیت او خرده بگیرند، غیر از سن کم (کمتر از چهل سال) بر محبت خارقالعاده او اشکال میگرفتند و میگفتند: مرجع نباید اینقدر عاطفی باشد یعنی مثلاً باید مقتدر باشد ! شهید صدر وقتی این انتقادات را میشنید، پاسخ میداد: «اینها از من چه توقعی دارند؟ میخواهند که با مردم با بیمهری و خشونت رفتار کنم؟ توقع دارند محبتم را نثار مردم نکنم؟ یک پدر چطور میتواند با قلبی بیمهرِ فرزندانش، آن ها را تربیت کند؟ این مردم امروز پرچم اسلام را به دوش میکشند و از کرامت قرآن دفاع میکنند؛ اگر نمیتوانیم با اموالمان به همه مردم خدمت کنیم، چرا با اخلاق و دلها و عواطفمان آن ها را در بر نگیریم؟»
محبت بی دریغ
دلش حتی برای کسانی که ماهها او را در خانهاش محصور کرده بودند و گاهی حتی روزها نمیگذاشتند آب و غذا به آن ها برسد میسوخت. یک بار که از پنجره خانه، تشنگی و عرق ریختن سربازان بعثی را میبیند، واقعاً بیتاب میشود که چرا اینها باید اینطور اذیت شوند. از شیخ محمدرضا نعمانی که در ایام حصر در کنار ایشان بوده درخواست میکند که آب مهیا کنند و به سربازان بدهند. همین محبتها روی آن افراد اثر گذاشت. تا آنجا که یکی از فرماندهان آن گروه در ایام محاصره و بهرغم شرایط بسیار دشوار امنیتی بارها به شهید صدر کمک کرد و مثلاً برای خروج بنتالهدی از منزل که برای مدیریت کارهای مبارزه بیرون میرفت، شرایط را مهیا میساخت تا کسی او را تعقیب نکند.
اما همه این محبت، برای خدا بود. وقتی صدام برخی از مجاهدان عراق را اعدام کرد، شهید صدر با اعتقاد میگفت: کاش هر پنج فرزندم را به جای یکی از آن ها میکشت؛ چون آن ها بیشتر به درد اسلام میخورند. محبت بیدریغ و وصفناشدنی او به فرزندانش حتی سبب نمیشد که او در کوچکترین مسائل پا از مرز تکلیف دینی فراتر بگذارد. (محمدباقر الصدر؛ السیرة والمسیرة فی حقائق و وثائق).#
- يكشنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۰، ۰۵:۲۲ ب.ظ