انتخابات؛ صحنه حکمرانی الهی
انتخابات؛
صحنه حکمرانی الهی
20 دقیقه (زمان تخمینی مطالعه این متن)
کلیدواژه: انتخابات؛ اراده الهی؛ دست خدا؛ حافظ انقلاب؛ خالصسازی؛ جبهه مقاومت
ↆ برای ادامه متن کلیک کنید.
اراده الهی، مافوق ارادهها
وقتی از زاویه دید خودمان به برخی مسائل نگاه کنیم، در بسیاری از اوقات احساس میکنیم دیگر کار تمام شده است، نمیشود کاری کرد و به بن بست رسیدهایم اما اگر از زاویه دید الهی نگاه کنیم، به نحو دیگری است. در سوره یوسف آمده است «وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ»(یوسف: 21). این آیه نشان دهنده این است که در تمام فشارها و سختیها دست خدا بسته نیست. خصوصاً این آیه در شرایطی بر حضرت رسول صلی الله علیه و آله نازل شده است که در مکه تحت فشار و ستم خویش و قومشان، قریش بودند. واقعا چه تسلیت و بیانی بهتر از اینکه خدای سبحان، یوسف نبی سلام الله علیه را مثال میزند و میگوید که اگر قومت علیه تو هستند، در داستان یوسف، اول از همه، برادرانش بودند که علیه او قیام کردند.
قرآن تأکید دارد که اولا سنتهای ربوبی غالب است، ثانیا این سنتهای غالب از راهها و مسیرهایی خارج از محاسبات متعارف بشری پیش میآید و در حقیقت محاسبات عقلی بشری، مقهور آنها میشود. ثالثا ربوبیت خدای متعال همیشه در متن ابتلائات است که اعمال میشود و در حقیقت «لَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ» است.
برای مثال در داستان به آتش افتادن حضرت ابراهیم خلیل سلام الله علیه، خدا میتوانست کاری کند که قبل از افتادن ابراهیم سلام الله علیه به آتش، آن را خاموش کند، میتوانست کاری کند که وقتی او پرتاب شد، به جای دیگری بیفتد یا میتوانست قبل از این که ابراهیم سلام الله علیه را پرتاب کنند، راه فراری برای او به وجود بیاورد که فرار کند و کشته نشود. هیچکدام از این کارها را نکرد و دقیقا اجازه داد که او به آتش بیفتد و بعد دستور داد که آتش به گلستان تبدیل شود. اگر آتش خاموش یا قبل از فرود آمدن ابراهیم سلام الله علیه به گلستان تبدیل شده بود، میگفتند که باد بر آتش غلبه کرد یا ما آتش را به گلستان تبدیل کردیم؛ همانطور که یکی از سحره نمرود ادعا کرده بود که من گفتم آتش نسوزاند. نمرود هم به او گفت که اگر تو گفتی این کار نشود، پس اگر میتوانی خودت را نجات بده. او را به آتش انداختند و سوخت. همچنین آمده است که دستان ابراهیم سلام الله علیه را با دستبند بسته بودند. وقتی او را به آتش انداختند، دستبند ابراهیم سوخت ولی خود ایشان نه.
و یا مثلا وقتی حضرت موسی علیهالسلام و بنیاسرائیل در هجرت از مصر، از روبرو با دریا و از پشت سر با سپاه فرعون مواجهه میشوند، در برخی از نقلها آمده است که موسی سلام الله علیه عصایش را دو سه بار به آب زد ولی راهی میان آب برایشان باز نشد و کار آنقدر سخت شد که «قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَکُونَ»(شعراء: 61). موسی سلام الله علیه در این موقعیت به آنها گفت که به آب بزنید. برخی همراهان او گفتند: اگر بایستیم تا فرعونیان بیایند و ما را بکشند بهتر است تا در این شرایط به آب بزنیم. بعضی از یاران موسی سلام الله علیه مثل «یوشع بن نون» و «کالِب بن یوحنّا» که جوانان با ایمانی بودند به موسی سلام الله علیه گفتند: اگر خداوند میگوید به آب بزنیم، این کار را خواهیم کرد «... ثُمَّ قَالَ لِبَنِی إِسْرَائِیلَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ أَطِیعُوا مُوسَى»(بحار الأنوار، ج۱۳، ص۱۳۸). تا آنها وارد آب شدند، آب باز شد. یعنی آب وقتی بر موسی سلام الله علیه و یارانش باز شد که آب بود، وارد آب شدند و بعد آب باز شد؛ نه اینکه آب باز بشود سپس عبور کنند. اگر اینطور بود که از همان اول آب شکافته شود، خیلی راحت بود. در داستان ابراهیم سلام الله علیه نیز اگر قبل از افتادن ابراهیم سلام الله علیه آتش گلستان میشد، افتادن داخل آن خیلی آسان بود. در آن شرایط همه میگفتند به گلستان افتاد نه اینکه چون به آتش افتاد، آتش تبدیل به گلستان شد. این مثالها به این معنا است که خدا در این عالم همه کاره است و اینکه اگر انسان دست خدا را در کارها ببیند، در یک گشایش و راحتی قرار میگیرد مشروط بر اینکه ما نیز به وظیفه خودمان عمل کنیم و کارمان را درست انجام بدهیم.
انتخابات به مثابه آتش، به مثابه دریا
اگر کسی قدرت تطبیق داشته باشد و بتواند جریانات انقلاب اسلامی را به جریان انبیاء علیهم السلام و باور به به سنتهای الهی پیوند بزند، میبیند همه وقایعی که از اول انقلاب تا به الآن اتفاق افتاده، تماماً در حال تکرار شدن است. اگر بخواهیم با این نگاه به انتخابات نگاه کنیم، در واقع انتخابات نمیخواهد آتش را از اول برای ما گلستان کند تا ما وارد آن شویم. باید از انتخابات توقع آتش داشته باشیم که وارد آن بشویم تا تبدیل به گلستان شود یا توقع دریایی که به آن بزنیم تا باز شود. ما باید در این مسیر به وظیفه خود عمل کنیم، تبلیغ کنیم، برنامهریزی کنیم و کاری به کار اینکه چرا این آمد؟ چرا آن رفت؟ چرا اینطور شد؟ نداشته باشیم. در نگاه اول همه ما اینطور تصور میکنیم که اگر شخص مدنظر ما در انتخابات رأی بیاورد، ما پیروز شدهایم اما سنت خدا همیشه بر این نیست که شخص مطلوب ما رأی بیاورد؛ زیرا این خداوند است که دارد خدایی میکند. این را باید بفهمیم. آیتالله بهاءالدینی رحمة الله علیه میفرمود: «باور کنید که این دستگاه، دستگاه خدا است. این خداوند است که دارد خدایی میکند.»
دست خدا، حافظ انقلاب اسلامی
چهل و دو سال است دشمنان ما دارند با شدیدترین ترفندها توطئه میکنند، تمام توطئههایی که امکانپذیر بوده است؛ نظامی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، داخلی و خارجی. حقیقتا خیلی دشمن خرج کرده و زحمت کشیده است. یعنی از این بیشتر دیگر نمیتوانست و نمیتواند. باور بکنید راهی از این بیشتر بلد نبود، هرکاری که بلد بوده کرده است ولی انقلاب هنوز روی پای خودش ایستاده است. این چیز کمی نیست. گرچه آفت داشته، ریزش داشته، اُفت داشته، خیز داشته، اما چهل و دو سال دشمنِ قدارِ حیلهگرِ قدرتمندِ ثروتمندِ نفوذدارِ فرهنگیِ دارایِ همهی امکانات، آنهم نه فقط آمریکا، بلکه با همهی اعوان و انصارش، همه با هم زحمت کشیدند، خرج کردند، کار کردند، فکرهایشان را به کار انداختند، از ترور و جنگ و تحریم گرفته، همه را انجام دادهاند؛ ولی انقلاب ایستاده است؛ بلکه سنت خالصسازی به جایی رسانده که آدم احساس میکند که خلوص انقلاب بیشتر شده و هر چه که جلوتر میرویم، این سنت خلوص بیشتر آشکار میشود و نفاق جدا میشود.
سنت خالصسازی
در جریان نوح نبی سلام الله علیه تأمل کنید. حضرت «أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا»(عنکبوت:14)-نهصد و پنجاه سال- نبوت کرد، وقتی وعدهی عذاب آمده بود، خداوند به ایشان وحی کرد: این هستهها را بگیر و به مؤمنین بگو آنها را بکارند، وقتی این درختها که به ثمر رسیدند، وقت عذاب است. مؤمنین این کار را کردند و بعد از چندین سال محصول درختان را خدمت حضرت نوح علیهالسلام آوردند و گفتند یا نبی الله! دیگر وقت عذاب کفار و مشرکین است که وعده داده بودی. خطاب الهی رسید که باز هم هستهها را بکارید که دوباره به محصول برسد. اینجا افراد سه دسته شدند؛ یک دسته جدا شدند، دسته دیگر متزلزل شدند و دسته آخر اهل ایمان باقی ماندند. نقل است تا هفت بار این اتفاق تکرار شد و هر بار متزلزلها جدا میشدند و میرفتند تا اینکه نهایتا عدهای مؤمن ماندند و آمدند نزد حضرت نوح سلام الله علیه و گفتند: یا نبی الله! اگر صدبار دیگر هم بگویی اینها را بکاریم، ما اینکار را خواهیم کرد. ما میدانیم تو پیامبر خداوند متعال هستی. تو امر کن. تا این را گفتند، خداوند به نوح سلام الله علیه وحی کرد: الآن کدر از صاف جدا شد، خالصسازی محقق شد. «فَأَوْحَى اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عِنْدَ ذَلِکَ إِلَیْهِ وَ قَالَ یَا نُوحُ الْآنَ أَسْفَرَ الصُّبْحُ عَنِ اللَّیْلِ لِعَیْنِکَ حِینَ صَرَّحَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ وَ صَفَا الْأَمْرُ وَ الْإِیمَانُ مِنَ الْکَدَرِ بِارْتِدَادِ کُلِّ مَنْ کَانَتْ طِینَتُهُ خَبِیثَةً.»(کمال الدین، ج2، ص355) سنت خالصسازی خیلی کار سختی است که «لِیَمِیزَ اللَّهُ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ»(انفال: 37)- خبیث باید از طیب جدا بشود. جالب است که امام صادق علیهالسلام در ادامه بیان این داستان میفرمایند: «قائم ما علیه السّلام نیز چنین است، ایّام غیبت او طولانى مىشود تا حقّ محض و ایمان صافى از کدر آن مشخّص شود و هر کسى که از شیعیان طینت ناپاکى دارد از دین بیرون رود، کسانى که ممکن است چون استخلاف و تمکین و امنیّت منتشره در عهد قائم علیه السّلام را احساس کنند نفاق ورزند.»(وَ کَذَلِکَ الْقَائِمُ فَإِنَّهُ تَمْتَدُّ أَیَّامُ غَیْبَتِهِ لِیُصَرِّحَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ وَ یَصْفُوَ الْإِیمَانُ مِنَ الْکَدَرِ بِارْتِدَادِ کُلِّ مَنْ کَانَتْ طِینَتُهُ خَبِیثَةً مِنَ الشِّیعَةِ الَّذِینَ یُخْشَى عَلَیْهِمُ النِّفَاقُ إِذَا أَحَسُّوا بِالاسْتِخْلَافِ وَ التَّمْکِینِ وَ الْأَمْنِ الْمُنْتَشِرِ فِی عَهْدِ الْقَائِمِ(همان)).
خالصسازی در انتخابات
در قضیه انتخابات نیز به همین نحو است و سنت خالص سازی صورت میگیرد. اگر خداوند تشخیص داد که ما وظیفهمان را به خوبی انجام دادیم، اما بنای خداوند براین باشد که الان هنوز برای سنت خالصسازی باید چند دور دیگر هم بکاریم و نوبت مداوله و دولت ما نباشد؛ ما باید بگوئیم «سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا»(بقره: 285)، میکاریم و شک و تردید به دل راه نخواهیم داد. همه ما باید به این نقطه برسیم که خدایا! تو مدبر امور هستی و کاری که تو تشخیص میدهی، بالاترین و بهترین عمل است، نه آنی که ما تشخیص میدهیم.«رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلإیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا»(آلعمران: 193)
خدایا! ما به نظرمان این کار مطلوب بوده و آن را به خوبی انجام دادیم، گفتی بدو ما نیز دویدیم. چون تقدیر الهی دایر بر آن است که ما کوتاهی نکرده باشیم، که اگر کوتاهی کردیم عقاب آن کوتاهی هم سر جایش است، اما ما کوتاهی نکردیم، ما دویدیم، مؤمنین دویدند، رأی دادند، تبلیغ کردند، زحمت کشیدند، کارهایشان را کردند اما آنی که میخواستند نشد. ما شکست نخوردیم، در نگاه الهی اینجا ما پیروز شدیم. نگاه الهی به انقلاب، خیلی زیبایی ایجاد میکند. اصلاً همهاش توحید میشود. یعنی آدم میفهمد که در این انقلاب در آغوش خدا سیر میکنیم.
نوع دیگر از سنت خالص سازی
در جریان حضرت نوح علیهالسلام آنقدر وعده عذاب به تأخیر افتاد تا اینکه خالص شدند. در جریان حضرت موسی علیهالسلام نیز داستان به همین شکل است ولی برعکس، یعنی ظهور منجی ایشان به عنوان منجی بنیاسرائیل، به واسطه شکر اهل ایمان جلو افتاد. قرار بر این بود که ظهور موسی علیهالسلام، حدود 400 سال بعد از وفات حضرت یوسف علیهالسلام باشد و به اهل ایمان گفته شد که منتظر آن روز باشید. اما اذیت و آزار فرعون به حدی رسید که اهل ایمان به اضطرار افتادند. آمدند خدمت یکی از انبیاء تبلیغی خود و گفتند: ای نبی خدا! هنگامی که شما حرف میزنید، آرامش میگیریم. شرایط به حدی سخت شده است که دیگر نمیتوانیم ادامه دهیم. نبی به آنها بشارت داد که 40 سال دیگر منجی ظهور خواهد کرد. آنها نیز بجای اینکه بگویند ۴۰ سال زیاد است، خدا را حمد و سپاس کردند و گفتند الحمدلله «فَقَالُوا بِأَجْمَعِهِمْ الْحَمْدُ لِلَّهِ». تا کلمه الحمدلله بر زبانها جاری شد به نبی وحی شد که بگو به خاطر این مقام شکرتان، ۱۰ سال از آن 40 سال، کم شد. زمان انتظار ۳۰ سال شد. مجدد تا کلام نبی را شنیدند، گفتند الحمد لله، خداوندا! هر چه از جانب تو باشد جای شکر دارد. خداوند دوباره به نبی وحی کرد که به آنها بگو 30 سال شد 20 سال(فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ : قُلْ لَهُمْ قَدْ جَعَلْتُهَا عِشْرِینَ سَنَةً). همین طور وحی و شکر مردم ادامه داشت تا اینکه در نهایت نبی رو به مردم کرد و گفت: آن مرد که دارد میآید، موسی است(إِذْ طَلَعَ مُوسَی(بحارالانوار، ج13، ص36)). این خاصیت شکر است، یک سنت و قانون الهی است که «لَئِن شَکَرْتُمْ لَأَزِیْدَنَّکُمْ»(ابراهیم: 7)
انتخابات، شکرانه نعمت استقلال و آزادی کشور
از ادلههای قرآنی اینکه انتخابات؛ صحنه حکمرانی الهی است، همین آیه معروف شکر است: «وَ إِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ أَنجَکُم مِّنْ ءَالِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَ یُذَبِّحُونَ أَبْنَآءکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِسَآءَکُمْ وَ فِى ذَ لِکُم بَلَآءٌ مِّن رَّبِّکُمْ عَظِیمٌ وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لَأَزِیْدَنَّکُمْ وَ لَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِى لَشَدِیدٌ.»(ابراهیم: 6- 7)- موسى به قوم خود گفت: نعمت خداوند بر خودتان را یاد کنید، آنگاه که شما را از فرعونیان نجات داد، آنها که شما را به بدترین نوع عذاب مىکردند، پسرانتان را سر مىبریدند و زنانتان را براى کنیزى و هوسرانى خود زنده نگاه مىداشتند، و در این امور، از طرف پرودگارتان آزمایش بزرگى بود. پروردگارتان اعلام فرمود: اگر شکر کنید، قطعاً شما را مىافزایم، و اگر کفران کنید البته عذاب من سخت است-.
نعمت آزادى از استبداد داخلی و استعمار و استکبار خارجی و همچنین نعمت استقلال و تشکیل حکومت الهى، از مهمترین نعمتهاست؛ و در حقیقت این شعار معروف «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بیان بزرگترین نعمتهای الهی است که اگر شکر آن گزارده نشود، خداوند مردم ناسپاس را به عذاب شدیدى گرفتار مىکند. این دستور الهی «اذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ»(یادآوری نعمت آزادی، استقلال و حکومت الهی) به این معنا است که بیندیشید که در قبال این نعمت بزرگ چه وظیفهای دارید؟ سپس خاطرنشان میفرماید که اصلیترین رسالت و مأموریت شما در قبال این نعمت بزرگ، شکر است. شکر یعنی شناخت نعمت، قدرشناسی، حفظ و صیانت عملی از آن. امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: «شُکرُ المؤمِنِ یَظهَرُ فی عَمَلِهِ، شُکرُ المُنافِقِ لا یَتَجاوَزُ لِسانَهُ.»(غرر الحکم، ح5661 ـ 5662)
در واقع شرکت در انتخابات، شکر عملی نعمت استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی است، که اگر انجام شود، اجر آن «لَأَزِیْدَنَّکُمْ». در مقابل عدم شرکت در انتخابات کفران نعمت استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی قلمداد میشود و مجازاتش عذاب شدید است. با توجه به سرگذشت بنیاسرائیل به نظر میرسد سزای کفران این نعمت عظیم الهی دو چیز است: یکی «وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ...»(بقره: 61)- مُهر ذلّت و درماندگى، بر آنها زده شد-. و دوم؛ اِعمال سنت استبدال است، یعنی خدا این نعمت بزرگ را از بیلیاقتها و بیکفایتها میگیرد و آن را به کسانی میدهد که لیاقت شکرگزاریاش را دارند.
دست خدا بسته نیست
برای خدا که حفظ انقلاب کار دشواری نیست. نگاه حضرت آقا و حضرت امام به مسائل اینگونه است، به همین جهت هیچگاه به اضطراب نمیافتند. آقای رحیمپور نقل میکردند در جریان فتنه 88 در جلسهای خدمت حضرت آقا عرض کردم که این تدبیر شما که نماز جمعه را خودتان اقامه کردید، خیلی اثرگذار بود و از ایشان تشکر کردم. ایشان واکنشی نشان ندادند. بعد از جلسه آقا بنده را صدا زدند و گفتند: «فلانی! این چیزها که شما گفتید اصلا نیست. این کارها ربطی به من نداشت. به من نشان دادند، همان گونه که به مادر موسی نشان دادند که بچه را داخل صندوق بگذار و به آب بینداز. به ما گفتند تو بینداز کاری به ادامه آن نداشته باش. ما انداختیم خدا خودش دارد محقق میکند.»
عدو شود سبب خیر...
آن صندوق را خداوند هدایت کرد تا به دست فرعون افتاد. از نظر ما اگر بچه به دست سوسمارهای رود نیل میافتاد، بهتر بود. فرعون کسی بود که بیست و پنج هزار بچه را کشته، اگر موسی نیز به دست او بیفتد، حتما او را تکه تکه میکند ولی خدا طوری رقم زد که موسی به دست دشمن خونیاش، فرعون بزرگ شود. خداوند همانطور که میتواند در قصر فرعون از پیامبرش حفظ کند و او را به مادرش برساند، این انقلاب را نیز میتواند در دست دشمنانش حفظ کند و به دست صاحبش برساند. «وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ.»(قصص:7) اگر این را باور کردیم، دیگر ناامید نخواهیم شد.
انقلاب اسلامی وعدهی تحقق ظهور امام زمان(عج)
حضرت آقا یک بیان قرآنی بسیار لطیفی در این خصوص این آیه دارند. ایشان میفرمایند:«آیه هفتم سوره قصص، از آیات جالب و مهمّ است. آنجا که حضرت موسى را در آغاز ولادت، مادرش در آب مىاندازد «وَ اَوحَینآ اِلى اُمِ موسى اَن اَرضِعیهِ فَاِذا خِفتِ عَلَیهِ فَاَلقیهِ فِى الیَمِّ ... اِنّا رآدّوهُ اِلَیکِ وَ جاعِلوهُ مِنَ المُرسَلین». اینجا دو وعده الهی است: یکی وعدهى برگرداندن موسى به مادرش؛ و دوم وعدهى «جاعِلوهُ مِنَ المُرسَلین»؛ یعنى آن وعدهى عمومىاى که به بنىاسرائیل داده شده بود و بنىاسرائیل منتظر بودند که منجى الهی بیاید و آنها را از دست فرعون نجات دهد. خداى متعال در وحى به مادر موسى این وعدهى دوّم را هم داد - جاعِلوهُ مِنَ المُرسَلین -. یک وعده، وعدهى نقد و نزدیک بود (اِنّا رآدّوهُ اِلَیک) و وعده دوم، وعده اصلی؛ و بعد میفرماید: (فَرَدَدنهُ اِلى اُمِّهِ کَى تَقَرَّ عَینُها وَ لا تَحزَنَ وَ لِتَعلَمَ اَنَّ وَعدَ الله حَقّ) یعنی تحقق وعده اول را نشانهی حتمیت وعده دوم بیان میفرماید. یک وعدهى کوچک از سوى پروردگار تحقّق مىیابد، براى اینکه هر انسان اهل تدبّرى از تحقّق این وعدهى کوچک، اطمینان پیدا کند که آن وعدهى بزرگ نیز تحقّق پیدا خواهد کرد. تحقق جمهورى اسلامى هم یکى از همین وعدهها است»(نک: ۲۱/۰۳/۱۳۹۳).
کار خدا روی زمین نمیماند
این از توحید حضرت آقاست که با اینکه تمام تلاششان را کردند، اما باز به آقای رحیمپور میگویند این کار، کار ایشان نبوده است و خدا کارها را رقم زده است. این کارها را خداوند به دست ایشان انجام میداد. این بدان معنا نیست که ما نباید به وظیفه خودمان عمل کنیم بلکه ما باید تمام همتمان را نیز به کار بگیریم، اما این نکته را بدانیم، کاری که ما انجام میدهیم منحصر به ما نیست و اگر ما آن را انجام ندهیم، کار خدا رو زمین نمیماند و خداوند آن را به دست کس دیگری به سرانجام میرساند.
انتخابات، صحنه حکمرانی الهی
باید باور کنیم که سنت حاکم بر انتخابات، خداست و یه کلمه، خدا حاکم است و ما کارگریم، باید بدویم و به وظایفمان عمل کنیم ولی در نهایت این خداوند متعال است که حاکم است. هر جامعهای که الهیتر باشد حاکمیت خداوند درش ظاهرتر است تا زمان ظهور که اوج حاکمیت خدا دیده میشود. در زمان انبیاء کار خدا و دست خدا واضح دیده میشد، زمان ظهور اوج دیدن دست خداوند است. در جریان انقلاب اسلامی ما نیز دست خدا به وضوح دیده میشود. از اول انقلاب تا به الآن دست خدا بارها و بارها دیده شده چه زمان جنگ، چه زمان تحریم و... .
انتخابات امسال، گردنه حیاتی جبهه مقاومت
نکته آخر نیز در باب انتخابات این است که این انتخابات در بین تمام انتخاباتهای چهل و دو سال گذشته حیاتیتر است. لذا باید دعا کنیم که خالصسازی در این دوره صورت بگیرد. این بستگی به عملکرد ما دارد هم در حال حاضر و هم نزدیک انتخابات. اگر نزدیک انتخابات این سنت زمین بخورد به طوری که مانند جریان نوح نبی سلام الله علیه بشود، دوباره باید دانهها را بکاریم تا دوره بعد ولی به واسطه اضطراری که برای مردم ایجاد شده، مثل همین بیماری کرونا و مشکلات اقتصادی میتوان امیدوار بود که گشایش حاصل شود. مشروط بر اینکه مسئولین ما فضای به وجود آمده را قدر بدانند و از قلوب آماده مردم به خوبی بهره برداری کنند. از جانب مردم آمادگی بیشتر است تا مسئولین. اگر مسئولین آمادگیشان مانند آمادگی مردم بود، سنت خالصسازی محقق خواهد شد.
اهمیت این انتخابات هم به واسطه این است که الان در گردنهای قرار داریم که این گردنه به اوج خود رسیده است. گردنه عظیمی است که شاید به قیمت تمام شدن دشمنیهای استکبار در عالم محقق شود. یعنی جبهه مقاومت گردنهای را دارد طی میکند، فقط بحث داخلی ما نیست. قدرت جبهه مقاومت به ایران وابسته است. اگر سنت خالص سازی در ایران محقق نشود، زمینه انفجار جبهه مقاومت زیاد است. از یمن تا بحرین، از عراق تا سوریه تا لبنان و... . اگر این شرایط از بین برود، معلوم نیست دوباره کی این شرایط به وجود بیاید. الان شرایط، شرایط حیاتی از نظر جهانی و نظام جهانی است.(با استفاضه از گفتار حجة الاسلام محمدرضا عابدینی در باب سنتهای الهی حاکم بر انتخابات)#
- چهارشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۴:۳۶ ب.ظ