روضه خوان حضرت زهرا سلام الله علیها
شهدشهود
روضه خوان حضرت زهرا سلام الله علیها
به مناسبت سالروز شهادت محمدرضا تورجیزاده
سرباز امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
در عملیات والفجر2، همه مهمات خود را گم کرده بودیم. مهمتر از آن راه را هم، گم کرده بودیم. دستمان از همه اسباب ظاهری قطع بود. رو به بچهها گفتم: «بچهها! فقط یک راه وجود دارد. ما یک امام غایب داریم که در سختترین شرایط به دادمان میرسد. هرکسی در یک سمتی رو به بیابان حرکت کند و فریاد «یا صاحب الزمان» سر دهد. مطمئن باشید یا خود آقا تشریف میآورد و یا یکی از یارانشان به دادمان خواهد رسید». همه در دل بیابان با حضرت مأنوس شده بودیم. دیدم چند نفر با لباس پلنگی به سمت ما میآیند. پشت درختان و صخرهها قایم شدیم. وقتی جلوتر آمدند، شناختمشان. برادر نوذری از فرماندهان گردان یا زهراسلام الله علیها بودند. خطاب به بچهها گفتم: دیدید امام زمان(عج) ما را تنها نگذاشت. (راوی:شهید تورجی زاده)
ↆ برای ادامه متن کلیک کنید.
گردان سادات
از بس که شیفته حضرت زهرا سلام الله علیها بود، به سادات هم ارادت ویژهای داشت. گردانی داشت به نام یا زهرا سلام الله علیها که بیشتر نیروهایش از سادات بودند. داشت سوار تویوتا میشد که برود، رفتم جلو و گفتم: برادر تورجی میخواهم بیایم گردان یا زهرا سلام الله علیها . گفت: شرمنده جا نداریم. گفتم: مگر میشود گردان مادرمان برای ما جا نداشته باشد؟ تا فهمید سیدم پیاده شد، خودش برگهام را برد پرسنلی و اسمام را نوشت. یک روز هم رفتم مرخصی بگیرم. نمیداد. نقطهضعفش را میدانستم. گفتم: شکایتات را به مادرم میکنم.
از سنگر که آمدم بیرون، پا برهنه و با چشمان اشکآلود آمده بود دنبالم. با یک برگه مرخصی سفید امضاء. گفت: هر چقدر خواستی بنویس؛ اما حرفات را پس بگیر.
یا زهرا سلام الله علیها
فرمانده گردان بود و مداح. وقتی شهید شد ترکش خورده بود به پهلوی چپ و بازوی راستش. زیر پهلوی چپش شکاف عمیقی ایجاد شده بود. هنوز چند دقیقهای از اعزاماش با آمبولانس نگذشته بود که بیسیم اعلام کرد تورجی رفت پیش حسین خرازی. از بس عاشق حضرت زهرا سلام الله علیها بود، سفارش کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند یا زهرا سلام الله علیها.#
- چهارشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۴:۲۹ ب.ظ