نظامهاى پشتیبان تولید ملی در نظریهى اقتصاد مقاومتى
مقالات
نظامهاى پشتیبان تولید ملی
در نظریهى اقتصاد مقاومتى
(بخش 2)
25 دقیقه (زمان تخمینی مطالعه این متن)
کلیدواژه: تولید ملی؛ اقتصاد مقاومتى؛ نظامسازى؛ جامعهسازى؛ سیاستگذارى؛ مدلسازى؛ الگوسازى؛ سند چشمانداز؛ نقشهى جامع علمى؛ مدیریت جهادى؛ حکومت علوى؛ دانش روز؛ قانونگرایى
ↆ برای ادامه متن کلیک کنید.
اشاره: در بخش 1 و بر اساس مطالعهى تفصیلى بر روى مجموعه بیانات و مکتوبات رهبر انقلاب که بهنوعى با مسائل اقتصادى و معیشتى کشور از یکسو و از سوى دیگر با مسألهى نظامسازى مرتبط بوده است، (نک: اشیرى، اقتصاد مقاومتى، مؤسّسهى انقلاب اسلامى، 1396) نظامهاى متنوّعى را مىتوان برشمرد که اگر کارکرد این نظامها دچار اختلال باشد، «رونق تولید ملّى» دچار رکود خواهد شد؛ امّا از میان آن نظامها، هشت نظام، بیش از دیگرِ نظامها در توفیق و شکوفایى و رونق تولید ملّى مؤثّرند:
یک) «نظام سیاستگذارى (تصمیمسازى، تصمیمگیرى، تعیین اولویتها و تخصیص منابع)»؛
دو) «نظام تحقّق عدالت»؛
سه) «نظام تولید امنیت و انباشت سرمایه»؛
چهار) «نظام پیشرفت علم و تولید اندیشه»؛
پنج) «نظام تحقّق استقلال ملّى»؛
شش) «نظام مبارزه با فساد»؛
هفت) «نظام تدبیر در سیاست بینالملل»؛
هشت) «نظام مهندسى فرهنگى».
این هشت نظام اساسى در سپهر و فضاى پیشرفت ملّى، هشت نظامى هستند که با رویکرد منظومهاى مىتوان گفت که اختلال در هر کدام از آنها، سطوح اقتصاد کلان و اقتصاد خُرد جامعه را بشدّت تحت تأثیر عوارض و ناهنجارىهاى خود قرار خواهند داد.
منطقاً هر کدام از این نظامها، بنا به مراتب وجودى خود و شدّت تأثیرپذیرى از مجموعهى اهداف اصلى نظام اسلامى ، با دیگر نظامها در تعامل و ترابط هستند و همدیگر را در یک فرآیند کلّى و شبکهاى تحت تأثیر قرار مىدهند.
اکنون و در ادامهى بخش اول، سعى خواهیم کرد مضامین و نکاتى از سخنان رهبر گرامى انقلاب را متناسب با هر کدام از این نظامهاى پشتیبانىکننده از تولید ملى، بیان کنیم. آنچه در این گزیدهها مطرح خواهیم کرد صرفاً مدخلى براى آشنایى و تأمل بیشتر در این نظامهاى پشتیبان است و تفصیل این مطالب، مجال موسّعى را مىطلبد.
پیش از طرح مباحث تفصیلى، یادآورى این نکته در سخنان رهبر انقلاب لازم و ضرورى است: «مهمترین کار اصولىاى که انقلاب کرده است، تبدیل نظام طاغوتسالار به نظام مردمسالار است؛ این مهمترین کارى است که انقلاب کرده است؛ آن هم با الهام از تعالیم اسلامى، نه با مکتبهاى این نظریهپرداز و آن نظریهپرداز و نقصها و معارضاتى که در حرفهایشان هست؛ نه، با الهام از اسلام، با الهام از قرآن. اَلَّذینَ ءامَنوا یقاتِلونَ فى سَبیلِ اللهِ وَالَّذینَ کَفَروا یقاتِلونَ فى سَبیلِ الطّاغوت؛ نظام الهى در مقابل نظام طاغوتى است و جمهورى اسلامى و انقلاب اسلامى، نظام الهى را معنا کرد به نظام مردمسالارى دینى؛ جمهورى اسلامى یعنى این؛ تبدیل کرد نظام طاغوتى را به نظام مردمسالار؛ این مهمترین کار است.» (29/11/1396)
نظام سیاستگذارى
الگوى سهگانهى «ایمان، علم و عدل» در نظامسازى و جامعهسازى
«اسلام الگوى مستقلّ خودش را دارد. الگوى اسلامى براى نظامسازى و جامعهسازى بهطور خلاصه یک الگویى است مرکّب از ایمان و علم و عدل؛ این سه عنصر اصلى است. ایمان بهمعناى ایمان توحیدی خالص که این ایمان توحیدی خالص، هم در ساخت شخصیت انسانها تأثیر مىگذارد، هم در ساخت جامعه و قوارهی عمومی جامعه اثر میگذارد، و هم در عمل شخصى امتداد دارد، هم در شکل اجتماعى. علم با گسترهى بىانتهاى [آن] هم علم الهى، هم علم طبیعى به آن [معنا] که غربىها هنرشان را در آن نشان دادند، [یعنى] تسخیر طبیعت و تسلّط بر طبیعت و مانند اینها- جزو چیزهایى است که در اسلام ممدوح است. بعد انسان عروج مىکند از این مرحله به مراحل بالاتر؛ علم به هویت انسان، علم به عالَم ملکوت و علوم الهی برتر از این حرفها. این علم شامل همهی این مسائل است.» (2/6/1399)
سیاستگذارى در شرایط متحوّل
«تحوّل، سنّت الهى است در زندگى بشر. با او سینه به سینه نباید شد؛ از او استقبال باید کرد. باید تحوّل را مدیریت کرد تا به پیشرفت بینجامد؛ جامعه را پیش ببرد. اینرا آنجا مطرح کردم. البتّه همانجا هم گفتم - الان هم تکرار مىکنم - دانشگاهیان؛ چه دانشجو، چه استاد و حوزویان؛ چه طلبه، چه استاد، همه باید این خطّ و رشتهى فکرى را تعقیب و دنبال کنند.» (25/2/1386)
«تحول حتمى است، منتها تحول دو طرفدارد: تحول در جهت صحیح و درست، تحول در جهت باطل و غلط. ما باید مدیریت کنیم که این تحول در جهت درست انجام بگیرد.» (8/9/1386)
نگاه به آینده
«یکى از وظایف دانایان و خردمندان و نخبگان یک کشور، نگاه به آینده است. ما مىخواهیم بیست سال بعد چهجور ایرانى داشته باشیم، این مهم است. اگر دربارهى اقتصاد بحث مىکنیم، دربارهى علم بحث مىکنیم، دربارهى فنّاورى بحث مىکنیم، دربارهى اخلاق و معرفت بحث مىکنیم، هدف این است که معلوم باشد ما براى مقطع بیست سال بعد چهجور ایرانى را مىخواهیم.» (29/03/1395)
ایدهپردازى
«کارهاى بزرگ از ایدهپردازى آغاز مىشود. این ایدهپردازى کارى نیست که در اتاقهاى دربسته و در خلأ انجام بگیرد. باید فکرهاى گوناگون، اندیشههاى گوناگون با آن سر و کار پیدا کنند، تماس پیدا کنند تا آنچه که محصول کار هست، یک چیز عملى و منطقى از آب در بیاید.» (25/2/1386)
نظریهسازى
«شما که در دانشگاهید، فعّالیت شما فعّالیت دانشگاهى است؛ باید درس بخوانید، تحقیق کنید، به فکر نظریهسازى باشید. الگو گرفتنبىقید و شرط از نظریهپردازهاى غربى و شیوهى ترجمهگرایى را غلط و خطرناک بدانید. ما در زمینهى علوم انسانى احتیاج داریم به نظریهسازى.» (10/9/1389)
مدلسازى و الگوسازى
«مدلسازى و الگوسازى، کار خود شماست؛ یعنى کار نخبگان ماست. در تحقیقات دانشگاهى باید دنبالش بروند، بحث کنند و در نهایت مدل پیشرفت را براى ایران اسلامى، براى این جغرافیا، با این تاریخ، با این ملّت، با این امکانات، با این آرمانها ترسیم و تعیین کنند و بر اساس او، حرکت عمومى کشور بهسوى پیشرفت در بخشهاى مختلف شکل بگیرد.» (25/2/1386)
ترسیم نقشهى راه و سند چشمانداز
«نقشهى راه، سند چشمانداز است. سند چشمانداز را هیچ نبایستى مورد غفلت قرار داد. این حقیقتاً یک سند واقعى و یک نقشهى راهِ حقیقى است.» (2/6/1387)
منطق برنامهریزى در سیاستگذارى
«سند چشمانداز، مسألهى مهمّى است. نباید هم تصوّر شود که این سند یا سیاستهاى کلى را کسانى نشستهاند و دارند تنظیم مىکنند؛ نه. درست است که اینها یک فرایندى دارد و از یک جاهایى شروع مىشود؛ لیکن آن کسىکه در این زمینه کار و فکر مىکند و تصمیم مىگیرد، خودِ رهبرى است؛ این سیاستها، سیاستهاى رهبرى است. اینها چیزهایى است که با توجّه به همهى جوانب ملاحظه شده و این سند چشمانداز درآمده است و بر اساس سیاستهاى کلّىاى که در این مدّت وجود داشته، اعلام شده است. اینها باید در برنامهها رعایت شود و نباید تخلّف شود.
البتّه ممکن است بعضى از تاکتیکها به ظاهر با سیاستها متناسب نباشد؛ امّا انسان دقّت که بکند، مىبیند این تاکتیک در نهایت به همان چیزى که در سیاستها یا در سند چشمانداز ترسیم شده است، برمیگردد. ما از این امتناعى نداریم. مثل اینکه شما با اتومبیل دارید به طرف شرق حرکت مىکنید، یکجا جادّه پیچ مىخورد؛ اگر کسى آنجا نگاه کند، مىبیند جادّه به طرف غرب یا شمال یا جنوب مىرود؛ امّا این پیچ طبیعى جادّه است. بعد از اینجا که عبور کردیم، باز به همان مسیر طبیعى مىرسیم. اینطور حرکتها و مانورهاى تاکتیکى و بین راهى را من ایراد نمىگیرم؛ امّا جهتگیرى حتماً باید جهتگیرى سند چشمانداز باشد.» (6/6/1385)
دستیابى به الگوى اسلامى - ایرانى پیشرفت و تدوین اسناد بالادستى در سیاستگذارى
«اگر ما توانستیم به حول و قوّهى الهى، در یک فرایند معقول، به الگوى توسعهى اسلامى - ایرانى پیشرفت دست پیدا کنیم، این یک سند بالادستى خواهد بود نسبت به همهى اسناد برنامهاى کشور و چشمانداز کشور و سیاستگذارى هاى کشور؛ یعنى حتّى چشماندازهاى بیستساله و دهساله که در آینده تدوین خواهد شد، باید بر اساس این الگو تدوین شود؛ سیاستگذارىهایى که خواهد شد - سیاستهاى کلان کشور - باید از این الگو پیروى کند و در درون این الگو بگنجد. البتّه این الگو، یک الگوى غیر قابل انعطاف نیست. آنچه که به دست خواهد آمد، حرف آخر نیست؛ یقیناً شرایط نوبهنوى روزگار، ایجاد تغییراتى را ایجاب مىکند؛ این تغییرات باید انجام بگیرد؛ بنابراین الگو، یک الگوى منعطف است؛ یعنى قابل انعطاف است. هدفها مشخّص است؛ راهبردها ممکن است به حسب شرایط گوناگون تغییر پیدا کند و حک و اصلاح شود؛ بنابراین ما در این قضیه هیچ دچار شتابزدگى نخواهیم شد. البتّه شتاب معقول باید وجود داشته باشد؛ لیکن شتابزده نخواهیم شد و انشاءالله با حرکت صحیح و متینى پیش خواهیم رفت.» (10/9/1389)
زیرساختهاى تحقّق سند چشمانداز
«آنچه اهمّیت دارد این است که مسؤولان به وظایف خود با چشم مسؤولانه نگاه کنند و قواى سهگانه آنچه را که سند چشمانداز بیستساله بر عهدهى آنها گذاشته است، بار مسؤولیت عظیمى براى آیندهى کشور بدانند. اگرچه مسؤولیتها در دوران بیستساله، دورههاى کوتاهمدّت و چهارساله است، لیکن هر کدام از این حلقههاى چهار ساله، تشکیل دهندهى زنجیرهى بسیار مهم و تعیینکنندهى سرنوشت کشور در بیست سال آینده خواهد بود.» (1/1/1384 )
تدوین برنامههاى پنجساله
«سند چشمانداز بیست سالهى کشور - که امسال، سال شروع آن است (1384) - یک کار اساسى و مهم است؛ افق آیندهى کشور را براى آحاد مردم روشن و مشخّص مىکند. در ضمنِ اجراى چند برنامه، این چشمانداز باید تحقّق پیدا کند. امسال همچنین سال شروع برنامهى چهارم است، که باید بتواند سند چشمانداز را پنج سال جلو ببرد و از لحاظ زمانبندى، آنرا به اهداف خود در طول این پنج سال برساند. اینها اهمّیت این سالها را براى ما معنا مىکند.» (11/2/1384)
نقشهى جامع علمى
«اگر بخواهیم سند چشمانداز تحقّق پیدا کند و آن مرجعیت علمى که براى کشور پیشبینى شده، بهوجود بیاید و عملى بشود، ناچاریم که این کارها را انجام بدهیم، که مهمترینش تهیهى نقشهى جامع علمى است. این یعنى یک گام مهم، یک دروازهى مهم بهسوى اجرایى کردن اهداف و شعارهایى است که مطرح شده و امروز بحمدالله در محیطهاى علمى بهصورت یک گفتمان در آمده است.» (9/7/1386)
اولویتها
«به نظر من، در دو قسمت بایستى اولویتها را رعایت کنید: یکى در خودِ برنامههاى درون بخشها است؛ دیگرى برنامههاى هر بخشى نسبت به بخش دیگر. ما یک وقت منابع درآمدمانبىحساب است - خیلى خُب - آنجا مثل یک آدم پولدار و اعیان که اگر اسباببازى بچهاش هم مورد نیازش قرار گرفت، سخاوتمندانه در جیبش دست مىکند و براى اسباببازى پول مىدهد، عمل مىکنیم. ما الان منابعمان آنقدر فیاض نیست. کمبودهاى فراوانى در منابع درآمد خودمان داریم. به نظر من، کمبود کاهش درآمدِ نفت اگرچه براى ما یک ضربه سنگین و یک فشار بزرگ بود اما از یک جهت فوز بود. براى ما، کمبود درآمدهاى داخلى، هم آن فشار را دارد، هم آن فوز و آن نجاح و فلاح را ندارد؛ جز بدى و سختى، چیز دیگرى نیست. ما باید درآمدهاى درونى را افزایش دهیم. ما باید کشور بزرگِ پُربرکتِ داراى این همه منابع، داراى این همه صحراهاى قابل استحصال، داراى این همه انسانهاى بااستعداد، داراى این نیروى کارِ جوان و با نشاط، داراى این همه انسانهاى مؤمن، با این موقعیت جغرافیایى سیاسى و اقتصادى، را فعّالتر کنیم. ببینید اولویتها چیست؛ آن وقت اولویتها خطّ ما را معین خواهد کرد که چه کار کنیم.» (2/6/1378)
مدیریت جهادى
«به رغم همهى این مشکلات طاقتفرسا، جمهورى اسلامى روزبهروز گامهاى بلندتر و استوارترى به جلو برداشت. این چهل سال، شاهد جهادهاى بزرگ و افتخارات درخشان و پیشرفتهاى شگفتآور در ایران اسلامى است. عظمت پیشرفتهاى چهلسالهى ملّت ایران آنگاه بدرستى دیده مىشود که این مدّت، با مدّتهاى مشابه در انقلابهاى بزرگى همچون انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر شوروى و انقلاب هند مقایسه شود. مدیریتهاى جهادى الهامگرفته از ایمان اسلامى و اعتقاد به اصل «ما مىتوانیم» که امام بزرگوار به همهى ما آموخت، ایران را به عزّت و پیشرفت در همهى عرصهها رسانید.» (22/11/1397)
اصلاح ساختارها
«به نظر مىرسد که مىتوانیم در زمینهى اصلاح ساختارها در این برهه کار کنیم. یک مقدارى احتیاج دارد به مدیریت شجاعانه؛ یک مقدار مسؤولین دولتى با شجاعت در این قضیه وارد بشوند؛ ملاحظهى غیر وظیفه و غیر قانون و غیر مصلحت کشور را نکنند. من اینجا یادداشت کردهام «مدیریت شجاعانه، امیدوارانه، جهادى، با اِشراف میدانى بر مشکلات - خیلى از مشکلات را در اتاق اداره و مدیریت و پشت میز نمىشود فهمید، باید رفت در صحنه، در عرصه، تا مشکلات را بتوان لمس کرد- عدم انفعال در برابر دشمن، شرطى نکردن اقتصاد کشور به تصمیم این و آن»؛ یکى از مسائل مهم این است.» (24/02/1398)
پرهیز از الگوهاى تحمیلى غرب
«الگوهاى رایج توسعه، از لحاظ مبانى، غلط و بر پایهى اومانیسم و اصول غیر الهى هستند و از لحاظ آثار و نتایج نیز نتوانستهاند وعدههایى را که درخصوص ارزشهایى نظیر «آزادى» و «عدالت» داده بودند، محقق کنند.» (6/2/1395)
«ما یکچیزى راجع به این سند 2030 آموزشوپرورش گفتیم، خب حرفهاى گوناگونى هم اطرافش زده شد. این مسأله، خیلى مسألهى مهمّى است؛ همینطور که ایشان اشاره کرد، این جزئى از یک سند بالادستی سازمان ملل - سند توسعهى پایدار - است که یک بخش آن همین سند 2030 مربوط به آموزشوپرورش است. در واقع آنچه اینها در این سند توسعهى پایدار - که ازجمله این سند [2030 در آن] هست - طرّاحى دارند مىکنند و دستاندرکار هستند، این است که یک منظومهى فکرى و فرهنگى و عملى براى همهى دنیا دارند جعل مىکنند. اینرا چه کسى مىکند؟ دستهایى پشت سازمان ملل وجود دارد؛ یونسکو اینجا یک وسیله است، یک ویترین است؛ دستهایى نشستهاند، دارند براى همهچیز کشورهاى دنیا و همهى ملّتها یک منظومه تولید مىکنند؛ منظومهاى که شامل فکر است، شامل فرهنگ است، شامل عمل است و اینرا دارند ارائه مىدهند و ملّتها باید همه بر طبق این، عمل کنند.» (31/3/1396)
تقوامحورى در صلاحیتهاى مدیریتى
«یکى از صلاحیتهاى مدیریتى این است که ببینید این طرف، داراى تقوا است، یعنى کارى که به او مىسپرید، با امانت انجام مىدهد یا نه. خب اگر اینجور شد، آن وقت خدا مهمترین مؤلّفه در همهى تصمیمگیرىهاى ما خواهد بود؛ معنى اینکه براى خدا کار کنیم، اینجورى خواهد شد؛ آن وقت کارتان مىشود عبادت. یکى از امتیازات کار براى حکومت اسلامى و دولت اسلامى همین است که اگر چنانچه کار براى خدا شد، کار تبدیل مىشود به عبادت؛ خود آن امضائى که مىکنید، آن کاغذى که مىنویسید، آن حرفى که مىزنید، مىشود یک عبادت.» (24/02/1398)
الگو و معیار: حکومت علوى
«آنچه ما بهعنوان دولت اسلامى و حکومت اسلامى بایستى بهطور دائم در نظر داشته باشیم این است که باید حکومت علوى را معیار خودمان قرار بدهیم، خودمان را با حکومت علوى بسنجیم؛ هر مقدارى که بین ما و آن حکومت فاصله است، آنرا عقبماندگى بهحساب بیاوریم. اگر چنانچه کارهاى خوب انجام مىدهیم، از لحاظ معنوى پیشرفت مىکنیم یا کارهایى که مایهى افتخارِ بهحسب ارزشهاى اسلامى است انجام مىدهیم، مبالغه نکنیم در اهمّیت آن؛ مقایسه کنیم با حکومت علوى و ببینیم چقدر فاصله است بین ما و او. شاخص عمده در حکومت علوى، یکى عدالت است، یکى پارسایى و پاکدامنى است، یکى مردمى بودن و با مردم بودن است؛ حکومت علوى اینها است دیگر؛ زندگى امیرالمؤمنین مظهر عدل است، مظهر زهد است، مظهر مردمى بودن و پاک زیستن است. باید اینها را معیار قرار بدهیم، واقعاً باید در این جهت حرکت کنیم.» (7/06/1397)
بهرهگیرى از دانش روز و پیشرفتهاى علمى دیگران
«البتّه اینکه ما مىگوییم ایرانى یا اسلامى، مطلقاً به این معنا نیست که ما از دستاوردهاى دیگران استفاده نخواهیم کرد؛ نه ما براى به دست آوردن علم، هیچ محدودیتى براى خودمان قائل نیستیم. هرجایى که علم وجود دارد، معرفتِ درست وجود دارد، تجربهى صحیح وجود دارد، به سراغ آن خواهیم رفت؛ منتها چشمبسته و کورکورانه چیزى را از جایى نخواهیم گرفت. از همهى آنچه که در دنیاى معرفت وجود دارد و مىشود از آن استفاده کرد، استفاده خواهیم کرد.» (10/9/1389)
وحدت، تعاون و تعامل
«در اسلام دعوت به ائتلاف است، دعوت به وحدت است، دعوت به همکارى است، دعوت به تراحم است، دعوت به تعاون است؛ این مبناى تفکّر اسلامى در همهى فعّالیتها است. البتّه تعامل حدودى دارد، ضوابطى دارد، هر کسى حقوقى دارد؛ باید اینها رعایت بشود که در سایهى دولت اسلامى قابل تحقّق است. نگاه تعارضآمیز غلط است؛ نگاه تعاون و تعامل از نظر اسلام درست است؛ و این یک فکرى است که در همهى شئون ما، در همهى مسائل مربوط به زندگى، بایستى وجود داشته باشد.» (10/2/1393)
تکیه به ظرفیت درونزاى کشور
«نگاهمان به بیرون نباشد. این، توصیهى ما است؛ این معنایش این نیست که از امکاناتى که در بیرون هست استفاده نکنیم؛ این دو حرف با هم اشتباه نشود. امیدمان را به بیرون از ظرفیت داخلى کشور ندوزیم. در بیرون از مجموعهى کشور و نظام جمهورى اسلامى، جبههى بزرگى وجود دارد که با همهى توان از سى و چند سال پیش به این طرف کوشیده نگذارد که این انقلاب ریشهدار بشود، نگذارد که این نظام جمهورى اسلامى پایدار بماند، نگذارد که پیشرفت کند، نگذارد که در زمینههاى گوناگون الگو بشود. نمىشود از دشمن و روشهاى خصمانهاى که کرده، انتظار دوستى و محبّت و صمیمیت داشت. نمىگوییم از اینها استفاده نکنید، امّا مىگوییم اطمینان نکنید، اعتماد نکنید، چشم به آنجا ندوزید، چشم به داخل بدوزید. در داخل کشور خیلى امکانات وجود دارد که اگر چنانچه نگاه ما - چه در زمینههاى اقتصادى، چه در زمینههاى فرهنگى، چه در زمینههاى گوناگون دیگر - [به آنها باشد و] اگر بتوانیم از این نیروهاى داخلى استفاده کنیم، کلید حلّ مشکلات اینجا است؛ یعنى در درون کشور و امکانات داخلى کشور است که از اینها مىشود خردمندانه بهرهبردارى کرد. اینها باید شناسایى بشوند. و این است که رتبهى ما را در دنیا بالا مىبرد. در مناسبات بینالمللى سهم هر کشورى به قدر قدرت درونى او است؛ هر مقدارى که واقعاً در درون اقتدار داشته باشد، سهمش از مجموعهى مناسبات بینالمللى به همان نسبت بالاتر است؛ اینرا باید ما تأمین بکنیم و خوشبختانه در طول این سالهاى متمادى بمرور تأمین شده، یعنى مدام بر اقتدار و قوام نظام جمهورى اسلامى در طول این سالها افزوده شده؛ لذا مىبینید حیثیت و موقعیت جمهورى اسلامى هم بالا رفته که حالا شواهدش فراوان و الى ماشاءالله است.» (6/06/1392)
تمرکز بر توانایىهاى مردم
«هرجائى که مسؤولین کشور توانائىهاى مردم را شناختند و به کار گرفتند، ما موفق شدیم. هرجائى که ناکامى هست، بهخاطر این است که ما نتوانستیم حضور مردم را در آن عرصه تأمین کنیم. ما مسائل حل نشده کم نداریم. در همهى مسائل گوناگون کشور، مسؤولین باید بتوانند با مهارت، با دقت، با ابتکار، راههائى را براى حضور مردم پیدا کنند - همچنان که در عرصهى بسیار دشوارِ جنگ این اتفاق افتاد، راه باز شد؛ کسانى توانستند راه را باز کنند - تا هر جوانى، هر پیرى، هر مردى، هر زنى که بخواهد در این کار بزرگ شرکت کند، راه برایش باز باشد.» (20/07/1390)
خدمت به خلق
«روحیهى خدمت، که این گفتمان اصلى دولت اسلامى همین خدمت است؛ اصلاً فلسفهى وجود ما جز این نیست؛ ما آمدهایم خدمت کنیم به مردم و هیچ چیز نباید ما را از این وظیفه غافل کند. البتّه ما هر کداممان دلبستگىهایى داریم، سلیقههایى داریم؛ در زمینهى سیاسى، در زمینهى مسائل اجتماعى، دوستىهایى داریم، دشمنىهایى داریم، اینها همه حاشیه است؛ متن عبارت است از خدمت؛ نباید بگذاریم این حواشى بر روى این متن اثر بگذارد.» (6/06/1392)
قانونگرایى
«]...[ شاخص بعدى [دولت اسلامى] مسألهى قانونگرایى است. خب قانونگرایى خیلى مهم است. قانون ریل است؛ از این ریل اگر چنانچه خارج شدیم، حتماً آسیب و صدمه است. گاهى قانون ناقص است، گاهى قانون معیوب است؛ امّا همان قانون معیوب هم اگر چنانچه عمل نشود - [قانونى] که منتهى به بلبشو و هر که هر که خواهد شد - ضرر آن عمل نشدن، بیشتر از ضرر عمل کردن به قانون [است]. اینرا باید نهادینه کرد؛ در مجموعهى دستگاهها این باید نهادینه بشود. و جزو رعایت قانون، رعایت اسناد بالادستى است که امروز خوشبختانه در کشور وجود دارد؛ مثل سیاستهاى کلّى، سند چشمانداز، مصوّبات شوراهاى عالى از قبیل شوراى عالى انقلاب فرهنگى، از قبیل شوراى عالى مجازى؛ که من دیروز پریروز بود با آقاى دکتر روحانى راجع به آن مختصراً صحبت کردم، بیشتر از این هم صحبت خواهیم کرد، شوراى عالى مجازى - که ما در همین اتاق شاید چهار جلسهى سه چهار ساعته با حضور رؤساى سه قوّه، و مجموعهاى از قوا نشستیم و این شورا تشکیل شده و بسیار مسألهى مهمّى است - مصوّباتى دارد، این مصوّبات را بایستى معتبر بدانند و بر طبق این مصوّبات باید عمل بشود. این قانونگرایى و قانونمدارى اگر چنانچه جا افتاد، مسلّماً خیلى از آسیبها از بین خواهد رفت.» (6/6/1392)#
- چهارشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۴:۳۸ ب.ظ