شهدشهود
آقا مجتبی
به مناسبت سالروز شهادت سید مجتبی هاشمی
نمازت را خواندهای؟
نماز و دعایی میخواند دیدنی بود. از اعماق وجودش بود. فقط دوست داشتی گوشهای بنشینی و نماز خواندنش را تماشا کنی. گاه پیش میآمد که دعای توسل یا کمیل را خودش میخواند. عجب شور و حالی ایجاد میکرد. خرمشهر هنوز سقوط نکرده بود. داخل خانهها را تونل مانند، به هم وصل کرده بودیم و با عراقیها میجنگیدیم. سید از من پرسید: محمد! نمازت را خواندهای؟ گفتم: این حرفها چیست؟ خدا هم وسط این گیر و دار از ما نماز نمیخواهد. گفت: بلند شو نمازت را بخوان تا اگر طوریت شد شهید از دنیا رفته باشی. گفتم: اگر نماز خواندم و وسط نماز طوریم شد چه کنم؟ گفت خیالت راحت. در قنوت نماز بودم که خمپارهای افتاد وسط حیاط و در شیشهای خانه هزار تکه شد؛ اما چیزیم نشد. وقتی سید آمد و منظره و سلامت مرا دید، گریهاش گرفت. خودش هم شروع کرد به نماز خواندن دوباره.
ↆ برای ادامه متن کلیک کنید.
- ۱۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۱:۲۰